کلمه جو
صفحه اصلی

جنبه


مترادف جنبه : جهت، دیدگاه، لحاظ، نظر، وضع، گنجایش

برابر پارسی : سویه

فارسی به انگلیسی

aspect, nature, side, angle, complexion, dimension, drift, facet, feature, front, light, phase, respect, visage

aspect, nature


angle, aspect, complexion, dimension, drift, facet, feature, front, light, phase, respect, side, visage


فارسی به عربی

بصر , خزرة , سمت , ضوء , فرصة , مرحلة

مترادف و متضاد

attribute (اسم)
صفت، نشان، جنبه، افتخار، شهرت

quality (اسم)
صفت، نهاد، جنبه، وجود، نوع، چگونگی، کیفیت، خصوصیت، چونی، زاب

self (اسم)
وضع، نفس، شخصیت، حالت، جنبه، حال، نفس خود

feature (اسم)
ترکیب، جنبه، خط، خاصیت، چهره، خصیصه، خصوصیات، طرح صورت، ریخت

characteristic (اسم)
جنبه، مشخصات، صفت ممیزه، منش نما، نشان ویژه

trait (اسم)
جنبه، خاصیت، نشان ویژه، ویژگی، خصیصه، نشان اختصاصی

جهت، دیدگاه، لحاظ، نظر، وضع


گنجایش


۱. جهت، دیدگاه، لحاظ، نظر، وضع
۲. گنجایش


فرهنگ فارسی

ناحیه، طرف، کرانه، کناره گیری، اعتزال
دهی است از دهستان بالا شهرستان اردستان واقع در ۳۵ هزار گزی جنوب باختری شوسه اردستان به اصفهان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است .

فرهنگ معین

(جَ بِ یا بَ ) [ ع . جنبة ] (اِ. ) ۱ - پهلو، طرف ، جهت ، ناحیه . ۲ - ظرفیت ، طاقت ، توان . ۳ - جلوه ای خاص از محتوای یک چیز. ۴ - حالت ، ویژگی ، خاصیت .

لغت نامه دهخدا

جنبه . [ جُم ْ ب َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان و بخش سیمکان شهرستان جهرم ، واقع در 8هزارگزی شمال باختر کلاکلی ، کنار راه عمومی سیمکان به پشت پر. جمعیت آن 37 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


جنبه . [ جُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالای شهرستان اردستان ، واقع در 35هزارگزی جنوب اردستان و 15 هزارگزی جنوب باختر شوسه ٔ اردستان به اصفهان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 316 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات و پشم و روغن و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی محلی جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


جنبة. [ ج َ ن َ ب َ ] (ع اِ) پهلو. || کرانه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


جنبة. [ ج ُ ن َ ب َ ] (ع اِ) آنچه از آن پرهیز کنند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


جنبة. [ جَم ْ ب َ] (ع اِمص ) بیگانگی و غریبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گوشه نشینی و اجتناب از مردم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گویند: رجل ذوجنبه . (اقرب الموارد). || (اِ) کرانه و ناحیه : جنبتاالانف ؛ دو پهلوی بینی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پوست پهلوی شتر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || هر درخت که آخر گرما سبز شود و برگ و بار بیرون آرد یا هر رستنی که فوق تره و کم از شجره است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). درختک . درختچه . بوته . بته : و هی من الجنبه . (ابن بیطار). ج ، جُنَب . (اقرب الموارد).


( جنبة ) جنبة. [ جَم ْ ب َ] ( ع اِمص ) بیگانگی و غریبی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گوشه نشینی و اجتناب از مردم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). گویند: رجل ذوجنبه. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) کرانه و ناحیه : جنبتاالانف ؛ دو پهلوی بینی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || پوست پهلوی شتر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || هر درخت که آخر گرما سبز شود و برگ و بار بیرون آرد یا هر رستنی که فوق تره و کم از شجره است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). درختک. درختچه. بوته. بته : و هی من الجنبه. ( ابن بیطار ). ج ، جُنَب. ( اقرب الموارد ).

جنبة. [ ج َ ن َ ب َ ] ( ع اِ ) پهلو. || کرانه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

جنبة. [ ج ُ ن َ ب َ ] ( ع اِ ) آنچه از آن پرهیز کنند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
جنبه. [ جُم ْ ب َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان و بخش سیمکان شهرستان جهرم ، واقع در 8هزارگزی شمال باختر کلاکلی ، کنار راه عمومی سیمکان به پشت پر. جمعیت آن 37 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

جنبه. [ جُم ْ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بالای شهرستان اردستان ، واقع در 35هزارگزی جنوب اردستان و 15 هزارگزی جنوب باختر شوسه اردستان به اصفهان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنه آن 316 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پشم و روغن و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی محلی جاجیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ عمید

۱. جلوۀ خاصی از محتوای یک چیز.
۲. موضع خاصی که از آن چیزی نمایان می شود، یا می توان چیزی را دید.
۳. [مجاز] توانایی یا قابلیت روحی برای تحمل چیزی، ظرفیت.

دانشنامه عمومی

جنبه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان اردستان در استان اصفهان ایران است.
این روستا در دهستان علیا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۰۶ نفر (۸۶خانوار) بوده است.

فرهنگ فارسی ساره

سویه


پیشنهاد کاربران

رویکرد

تفریط در شجاعت ( در علم اخلاق )

جنبه به معنی توان میشود

برای مثال:فردی میگوید �اگر جنبه شوخی کردن نداری شوخی نکن � ینی اگ نمیتونی شوخی کنی شوخی نکن 🤗

بخش جنبه های گوناگون = دیدگاه و یا بخش های گوناگون


کلمات دیگر: