کلمه جو
صفحه اصلی

پاستوریزه


برابر پارسی : پالِشته

فارسی به انگلیسی

pasteurized


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که طبق اصول علمی پاستور میکربها و موجودات تخمیری ویرا از بین برده باشند .

ویژگی ماده‌ای غذایی که همۀ ریزاندامگان‌های بیماری‌زا و بخش بزرگی از ریزاندامگان‌های غیربیماری‌زای آن از بین برده شود


فرهنگ معین

(تُ زِ ) [ فر. ] (ص مف . ) ۱ - ویژگی ماده ای غذایی که همة میکروارگانیسم های بیماری زا و بخش بزرگی از میکروارگانیسم - های غیربیماری زای آن از بین برده شود. (فره ). ۲ - مادة خوردنی که طبق اصول علمی پاستور میکروب ها و موجودات تخمیری آن را از بین برده باشند.

فرهنگ عمید

ویژگی آنچه که بر اساس اصول علمی پاستور باکتری های آن را نابود کرده باشند.

فرهنگستان زبان و ادب

{pasteurized} [علوم و فنّاوری غذا] ویژگی ماده ای غذایی که همۀ ریزاندامگان های بیماری زا و بخش بزرگی از ریزاندامگان های غیربیماری زای آن از بین برده شود

پیشنهاد کاربران

لبنیات را به صورت پاستوریزه مصرف نمایید، پاستوریزه در اینجا یعنی چه؟


پالشته

تی تیش!

تی تیش بهداشتی تمیز وسواسی

برابر پارسی pasteurize
کاری را که چیزی را پاستوریزیده کند گویند پاستوریزه.

پاستوریزه
زُداییده ( از کارواژهء زُداییدن )
زُدوده

�نزدیک هفتاد سال است که فرهنگستان زبان فارسی، که در زمره ی دستک و دست ساخته هایی ست حاصل رسوخ عوامل یهود در دستگاه رضا شاهی، برای جان و هویت دادن زورکی به زبان ناتوان فارسی، عرق ریزان تلاش می کند و بخشی از بودجه ی فرهنگی ناچیز این مملکت را به خوش نشینانی ببخشند که در این مدت دراز، حتی ۷۰واژه، یعنی سالی یکی، برای زبان فارسی تراش نداده اند تا بگوییم دخل و خرج شان برابر بوده است. انصاف باید داد که در این باره، عذر فرهنگستان نشینان موجه است؛ زیرا با هیچ ترفندی نمی توان زبانی را که فاقد ساختار اتیمولوژیک است، به زایمان واداشت. به یک پاکت چهار گوش شیر نگاه می کردم. در میان کادر یکی از اضلاع آن، با حروف و زبان انگلیسی نوشته شده بود: �Pasteurized & Homogenized� و در ضلع دیگر پاکت در کادری مشابه، همین دو واژه را با همین تلفظ و فقط با حروف فارسی، که در واقع الفبای عربی است، تکرار کرده بودند: �پاستوریزه و هموژنیزه� ؛ اما در ضلع بعد که به زبان عرب بود، باز هم در کادری مشابه، آمده بود: مبستر و متجانس. حتی در زبان انگلیسی، �پاستوریزه� را نمی توان واژه ای با ریشه ی زبان لاتین شناخت؛ زیرا با چسپاندن پسوند فعل متعدی به دنبال نام مخترع شیوه ی پالایش، یعنی پاستور، لغتی بدون ریشه ساخته اند، اما عرب، با زبان گوهرین اش، به ساده گی از ریشه ی �ستر�، که به معنای �پاک کردن از پلیدی� است، و فارسی زبانان از آن، مصدر بی هویت �ستردن� را ساخته اند، مشتق زیبای �مبستر� را در جای �پاستوریزه� و از ریشه ی �جنس�، به معنای �اصل هر چیز� ، مشتق بسیار توانای �متجانس� را قرار داده است� - ناصر پورپیرار


کلمات دیگر: