مترادف تاثیر کردن : اثر کردن، اثر گذاشتن، موثر افتادن، موثر واقع شدن ، کارگر شدن، نفوذ کردن
متضاد تاثیر کردن : تاثیر پذیرفتن
برابر پارسی : هناییدن | کارگر شدن، هناییدن
۱. اثر کردن، اثر گذاشتن، موثر افتادن، موثر واقع شدن ≠ تاثیر پذیرفتن
۲. کارگر شدن، نفوذ کردن
هناییدن