کلمه جو
صفحه اصلی

پرانتز


مترادف پرانتز : قوسین، کمانک، هلالین

برابر پارسی : ماهک، کمانک

فارسی به انگلیسی

parentheses or parenthesis, bracket, bracket(s)

parentheses or parenthesis, bracket(s)


parenthesis


مترادف و متضاد

bracket (اسم)
پرانتز، کروشه، قلاب، بست، طاقچه دیوارکوب، این علامت، طاقچه عاریه

parenthesis (اسم)
پرانتز، جمله معترضه، کمانک، دو هلال

قوسین، کمانک، هلالین


فرهنگ فارسی

جمله معترضه وعلامت( )که درطرفین کلمه یاجمله، معترضه میگذارند
( اسم ) نشانه ایست مرکب از نیم قوس عمودی بدان شکل ( ) و آن برای نوشتن جمل. معترضه و مانند آن بکار رود قوسین هلالین .

نمادی به شکل () که هرگاه در طرفین عبارت ریاضی قرار گیرد، مقصود حاصل آن عبارت است متـ . کمان 3


فرهنگ معین

(پَ تِ ) [ فر. ] (اِ. ) نشانه ای است قوسی شکل ( ) که برای نوشتن جملة معترضه و مانند آن به کار رود، هلال ، قوس ، کمان . (فره ) .

لغت نامه دهخدا

پرانتز. [ پ َ ت ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) قوسین. هلالین. و آن دو نیم دائره است که جمله معترضه در میان آن دو نهند و صورت آن چنین است : ( ). و رجوع به پارانتز شود.

فرهنگ عمید

علامتی به شکل ( ) که در دو طرف کلمه، جملۀ معترضه، یا عبارت های ریاضی گذاشته می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

پَرانتِز (Parentheses)
(یا: دو کمان) در ریاضیات، جفت علامتی به صورت (). این علامت نشان می دهد که محتویات داخل آن باهم درنظر گرفته می شوند و در محاسبه، باید نخست کمیّت های داخلی را باهم و سپس، نتیجه را با کمیّت های خارج ترکیب کرد. مثلاً (۳ + ۷)۴ به این معنی است که ۴ باید در حاصل جمع ۷ و ۳ ضرب شود. ممکن است یک جفت پرانتز محصور در جفت دیگری باشد، مانند ((۳ + ۷)-۲۰)۴. در این صورت، نخست ۳ + ۷ در درون پرانتز داخلی محاسبه و سپس، حاصل آن از ۲۰ کم می شود و آن گاه نتیجه در ۴ ضرب می شود. گاهی به جای استفاده از پرانتزهای تودرتو، از کروشه یا دوقلاب به جای پرانتزهای خارجی استفاده می کنند، مثلاً ۴. از پرانتز برای نشان متغیر مستقل یا شناسۀ تابع هم استفاده می کنند. مثلاً f(x) نشان می دهد که x شناسۀ تابع f است.

فرهنگستان زبان و ادب

{parenthesis} [ریاضی] نمادی به شکل ( ) که هرگاه در طرفین عبارت ریاضی قرار گیرد، مقصود حاصل آن عبارت است متـ . کمان 3

جدول کلمات

کمانک

پیشنهاد کاربران

پرانتز. ( ریاضی ) کمان. ( منبع: واژه های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی* ) . رجوع شود به پرانتز.
واژۀ «پرانتز» که در زبان انگلیسی بصورت «parenthesis» ( پَرِن تِسیس - - «ت» می باید بصورت «th» تلفظ گردد ) املاء می گردد، در اصل واژۀ یونانی «parentithenai» می باشد که از طریق زبان لاتینی مؤخّر وارد زبان انگلیسی گردیده است؛ واژۀ اخیر از سه جزء «para» و «en» و «tithenai» ( بمعنی «مکان» ) تشکیل شده است.
* تارنمای فرهنگستان زبان و ادب فارسی. رجوع شود به صفحۀ واژه های مصوّب.

Brackets

پرانتز
گرته برداری : پیرانِگار، پیرانگاشته، پیرانویس ، پیرانوشته


کلمات دیگر: