کلمه جو
صفحه اصلی

پلشت


مترادف پلشت : پلید، چرکین، چرک، عفونی، قذر، لچر، ناپاک، نجس، نکبتی

متضاد پلشت : پاک

فارسی به انگلیسی

foul, dirty, messy, septic, impure

dirty, messy, septic


مترادف و متضاد

پلید، چرکین، چرک، عفونی، قذر، لچر، ناپاک، نجس ≠ پاک


نکبتی


۱. پلید، چرکین، چرک، عفونی، قذر، لچر، ناپاک، نجس
۲. نکبتی ≠ پاک


فرهنگ فارسی

پلید، چرک آلود، چرکین، آلوده
( صفت ) ۱- آلوده ناپاک پلید فژه فژگن شوخگن چرک چرکین نکبتی . ۲- عفونی

فرهنگ معین

(پِ لِ یا پَ لَ ) (ص . ) ۱ - پلید. ۲ - آلوده ، چرکین .

لغت نامه دهخدا

پلشت.[ پ ِ ل َ / پ ِ ل ِ / پ َ ل َ ] ( ص ) آلوده. ناپاک. پلید.( اوبهی ). فرخج. فژه. ( لغت نامه اسدی نسخه نخجوانی ). فژاکن. فژاک. ( لغت نامه اسدی ). شوخگن. چرک. چرکین.مردار و نکبتی را گویند. ( برهان قاطع ) :
زنی پلشت و تلاتوف و اهرمن کردار
نگرنگردی از گرد او که گرم آئی.
شهید.
بادل پاک مرا جامه ناپاک رواست
بد مر آنرا که دل و جامه پلید است و پلشت.
کسائی ( از لغتنامه اسدی ).
با دو کژدم نکرد زشتی هیچ
با دل من چرا شد ایدون زشت
زشت خوی پلید کرد مرا
هر کرا خو پلید هست پلشت.
کسائی.
و آن نیز گربه ای است پلشت و پیاستو.
فخری ( از فرهنگ ضیاء ).
|| این لفظ در فرهنگستان معادل عفونی پذیرفته شده است و پلشت بر را بمعنی ضدعفونی گرفته اند و پلشت بری را بمعنی ضدعفونی کردن. ( واژه های فرهنگستان تا پایان سال 1319 هَ. ش. ). و این وضع نماینده کمال بی اطلاعی از لغت و دوری تمام از ذوق ادبی و لغوی است.

فرهنگ عمید

چرک آلود، پلید، آلوده، چرکین: با دل پاک مرا جامهٴ ناپاک سزاست / بد مر آن را که دل و جامه پلید است و پلشت (کسائی: ۶۲ ).

دانشنامه عمومی

کثافت، کثیف.


دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:پاکدشت، شهر

واژه نامه بختیاریکا

( پِلِشت ) کثیف
کَمبیلی

پیشنهاد کاربران

نجس

پلشت درواقع به معنی کثیف آلوده است ولی امروزه به عون وان فحش وصفت از خننگ وه دست پا چلفتی بودن به کار میرود

به معنی پشمک سگ صفت

ناپاک، چرک، ناخالص، نادرست، کثیف نا صاف

آلوده

در لغت به معنی ناپاک و با آلایش و در معنی روزمره بی خاصیت و مزخرف معنا میشود

ناپاک و چرکین

در گویش زبان بختیاری واژه پلشت = به معنی زشت، کثیف، ناپاک است.

زشتی ها
کثیفی

آدمی که دلش سنگ است یا خیلی بی رحم یا کثیف است


انسانی که دروغ بگوید به گفته اشو زرتشت بزرگ پلشت است

به معنی بی صفت

پلید و ناپاک و کثیف دروغگو الوده ب بدی زشت . . . مریض

پلشت یک واژه ی پارسی است که با واژه های ناپاک الوده چرکین هم چم هستش

خیلی از کلمات ترکی از طریق ترکها به روسیه رفته. ودوباره با تلفظ روسی به ترکها برگشته. ومافکر کردیم که روسی هست. مثل بارز آن کلمه ی عربی حنامی باشد ( حنا در ترکی یعنی مازار ) کلمه ی عربی حنا ازطریق ترکها ی آذربایجان به روسها رفته چون روسها نمیتوانند ح را تلفظ کنند و به حسن می گویند اسن، به حنا گفته اند خینا وخینا دوباره به ترکها برگشته، وچون در ترکیه خ راحذف کرده اند. ترکیه ها به خینا گفته اندکینا. . . . . . . . . درشکه همان دروشقا ( دروش ، ایستگاه ) بر وزن پوتوشقا، قونقا، قارقا، قاقا، سیمیشقا، قاریشقا، آتیشقا، ماتیشقا، ساتیشقا. . . . . ترکی است ( کلمات قوری و سماور وخیلی کلمات از ترکی به روسیه رفته. . . ونعلبکی را با عین نوشته اند تا ترکی بودن آن بواسطه ی عین مشخص نشود )

پلشتی همان کلمه ی تورکی بلشتی ( بلشماق=آلوده شدن ) است. .


کلمات دیگر: