کلمه جو
صفحه اصلی

جوامع


برابر پارسی : همبودها

فرهنگ فارسی

جمع جامع وجامعه
( صفت اسم ) جمع جامع و جامعه .

مجموعۀ قطعات انتخاب‌شده از یک یا چند نویسنده، معمولاً برای آموزش


فرهنگ معین

(جَ مِ ) [ ع . ] (اِ. ص . ) جِ جامعه و جامع .

لغت نامه دهخدا

جوامع. [ ج َ م ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ جامع. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به جامع شود. || ج ِ جامعة.( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به جامعه شود.
- جوامعالکلم ؛ کثیرالمعانی ، قلیل الالفاظ. ( اقرب الموارد ). کان ( رسول اﷲ ) یتکلم بجوامعالکلم. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). و رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ عمید

=جامعه

جامعه#NAME?


فرهنگ فارسی ساره

هم بودها


فرهنگستان زبان و ادب

{collectanea} [علوم کتابداری و اطلاع رسانی] مجموعۀ قطعات انتخاب شده از یک یا چند نویسنده، معمولاً برای آموزش

پیشنهاد کاربران

Societies

Communicatives

ملّت ها

به روایت مرحوم دکتر آراسته خو:
� برگزیده�مثل جوامع الاشعار یعنی برگزیده اشعار

جوامع :
جامعه _ ملت _ ولایت

جوامع = جمع مردم
یا جمع جامعه


کلمات دیگر: