مترادف تجار : بازرگانان، تاجران، سوداگران، اغنیا، پولداران، ثروتمندان
متضاد تجار : فقرا
برابر پارسی : بازرگانان، سوداگران
merchants
۱. بازرگانان، تاجران، سوداگران
۲. اغنیا، پولداران، ثروتمندان ≠ فقرا
بازرگانان، تاجران، سوداگران ≠ فقرا
اغنیا، پولداران، ثروتمندان
تجار. [ ت َ ] (ص ) تجا. (فرهنگ رشیدی ). تجاره . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). در کتاب زند بمعنی رونده مرقوم است مثل نوند. (فرهنگ جهانگیری ). بلغت زند و پازند رونده باشد. (برهان ). بلغت زند و پازند رونده . (انجمن آرا) (آنندراج ). بلغت زند و پازند رونده و مسافر و مسافرت . (ناظم الاطباء). تند و تیز رونده .(فرهنگ نظام ). || (اِ) در فرهنگها نوشته اند که کره اسبی را گویند که زین نکرده باشند و آن راستاغ نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). کره اسبی را گویند که هنوز او را زین نکرده باشند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کره اسبی که زین نشده باشد. این لفظ مخفف تجاره است یا تجاره مزیدفیه آن . (فرهنگ نظام ). رجوع به تجا و تجاره شود.
فرخی (دیوان ص 63).
تجار. [ ت ُج ْ جا ] (ع اِ) ج ِ تاجر، بازرگان . (منتهی الارب ). سوداگران و این جمع تاجر است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).بازرگان و بازرگانان و در زبان فارسی کلمه ٔ تجار، گاه بمعنی بازرگان استعمال میکنند و نوعاً بیشتر اوقات جمعهای تازی را مانند اسم عام استعمال مینمایند. (ناظم الاطباء). || می فروش . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). رجوع به ماده ٔ قبل و تجر و تاجر شود.
تاجر#NAME?
بازرگانان، سوداگران