کلمه جو
صفحه اصلی

پروسه


برابر پارسی : فرآیند

فرهنگ معین

(پُ رُ س ِ ) [ فر. ] (اِ. ) فرایند.

فرهنگ فارسی ساره

فرآیند


واژه نامه بختیاریکا

( پَروسِه ) قطعه زمین مسطح؛ تَهد کوچک

پیشنهاد کاربران

واژه ای فرانسوی ( Process ) -
معادل فارسی آن: فرایند، فراگرد!

فرایند ( فر )

روند

حرکتی ممتد دارای پیوستگی

عملیات برنامه ریزی شده توسط انسان دارای مبدا و بدون توقف و پایان ناپذیر

من زیاد دنبالش نگشتم، ولی زبان فرانسه رو تا حدودی صحبت میکنم. به نظرم نباید گفت که این واژه از process بیاد، چون process در زبان فرانسه به معنی دعوای حقوقی ست. در عوض processus هم در فرانسه استفاده میشه که به معنی روند انجام کاری هست. در دیکشنری های فرانسوی، هم معنایprocessus کلمه ی m�canisme رو میارن که اون هم در فارسی استفاده میکنیم.
نکته ی دیگه اینکه خود این کلمه شکل لاتین خودش رو در فرانسوی حفظ کرده، میدونیم که فرانسوی از تغییرات لاتین حاصل شده و اکثر کلمات املا یا/و تلفظشون تغییر کرده ولی processus هنوز ظاهر فرانسوی خود رو داره

پروسه
فَرارَوند: این واژه گویا تر از فَرآیَند است چون رَوَند کار یا نَهاده ای ( موضوعی ) را که به پیش یا فَرا میرود بازگو می کند که می تواند در هوزه ها یا زمینه های گوناگون کاربُرد داشته باشد، از این رو میتوان پیش رَوَند هم گفت

پروسه= فرارَوند= فرآیند

پروسه=فرایند، روند

جریان رسیدن به هدف

نخست اینکه باید به حال و روز زبان فارسی امروز غصه خورد چون که نظرات عجیبی مشاهده میشوند اول اینکه یکی کلمه پروسه رو به اشتباه فرآیند معنی کرده در حالیکه پروسه یعنی روند کار یا جریان کاری دوم یکی از کاربران که حوزه رو به اشتباه هوزه نوشته و تازه اومده خودشو صاحب نظر هم جا زده


کلمات دیگر: