کلمه جو
صفحه اصلی

جلاد


مترادف جلاد : دژخیم، سلاخ، میرغضب

برابر پارسی : دژخیم، آدمکش، شکنجه گر

فارسی به انگلیسی

executioner

فارسی به عربی

جلاد

عربی به فارسی

جلا د , دژخيم , کسيکه براي بخشودگي از گناهان بخود شلا ق ميزند , موجود يا انگل تاژک دار , مامور اعدام , دار زن


مترادف و متضاد

executioner (اسم)
سیاف، جلاد، دژخیم

headsman (اسم)
جلاد، دژخیم

دژخیم، سلاخ، میرغضب


فرهنگ فارسی

دژخیم، میرغضب، مامورتازیانه زدن
( اسم ) جمع جلید
فیلیپ بیک از دانشمندان است او راست : ۱ - التعلیقات القضائیه علی قوانین المحاکم المصریه این کتاب در مطبعه معارف چاپ شده است . ۲ - قاموس الاداره و القضائ این کتاب بدو زبان عربی و فرانسه نوشته شده و کتابی است مشتمل بر بسیاری از احکام و قوانین مصری و لوایح و منشورات و معاهده ها و فرمانها ملوک و سلاطین بترتیب حروف تهجی و در مطبعه معارف اسکندریه بچاپ رسیده است و بار دوم همین کتاب زیر عنوان : القاموس العام للاداره و القضائ در شش جزئ و در اسکندریه چاپ شده است .

فرهنگ معین

(جَ لّ ) [ ع . ] (ص . ) مأمور تازیانه زدن یا کشتن محکومان ، دژخیم .

لغت نامه دهخدا

جلاد. [ ج ِ ] ( ع اِ ) ج ِ جَلد. ( منتهی الارب ). || ج ِ جَلَد. ( ناظم الاطباء ). || ج ِ جِلدَة. ( منتهی الارب ). || خرمابن سخت و بزرگ. || شتر ماده بسیار شیرده. || شتر ماده بی شیر و بی بچه. ( از اقرب الموارد ). رجوع به جَلدَة شود. || ( مص ) با کسی شمشیر زدن.

جلاد. [ ج َل ْ لا ] ( ع ص ) تازیانه زن. ( منتهی الارب ). سیاف. ( ناظم الاطباء ). دره زن. ( از آنندراج ). آنکه حدود را بر پا کند. دژخیم. میرغضب :
بدل ربودن جلاد و شاطری ای مه
ببوسه دادن جان پدر بس اژکهنی.
شاکر بخاری.
اگر چه هر دو خونریزند لیکن
هم از جلاد تا قصاب فرق است.
خاقانی.
بفرمود جلاد را بی دریغ
که بردار سرهای ایشان به تیغ.
سعدی.
|| پوست کننده. پوست کشنده. ( آنندراج ).

جلاد. [ ج َل ْ لا ] ( اِخ ) احمدبن موسی بن علی مکنی به ابوالعباس ( 700 - 792 هَ. ق. ) از فقیهان یمن است و تالیفاتی دارد. ( العقود اللؤلؤیة ج 2 ص 218 ) ( الاعلام زرکلی ).

جلاد. [ ج َل ْ لا ] ( اِخ ) فیلیپ بیک. [ 1857 - 1914 م. ] از دانشمندان است. او راست :
1 - التعلقیات القضائیة علی قوانین المحاکم المصریه. این کتاب در مطبعه معارف چاپ شده است.
2 - قاموس الادارة و القضاء. این کتاب بدو زبان عربی و فرانسه نوشته شده و کتابی است مشتمل بر بسیاری از احکام و قوانین مصری و لوایح ومنشورات و معاهده ها و فرمانهای ملوک و سلاطین بترتیب حروف تهجی و در مطبعه معارف اسکندریه بچاپ رسیده است و بار دوم همین کتاب زیر عنوان : القاموس العام للادارة و القضاء در شش جزء و در اسکندریه چاپ شده است.( از معجم المطبوعات ).

جلاد. [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جَلد. (منتهی الارب ). || ج ِ جَلَد. (ناظم الاطباء). || ج ِ جِلدَة. (منتهی الارب ). || خرمابن سخت و بزرگ . || شتر ماده ٔ بسیار شیرده . || شتر ماده ٔ بی شیر و بی بچه . (از اقرب الموارد). رجوع به جَلدَة شود. || (مص ) با کسی شمشیر زدن .


جلاد. [ ج َل ْ لا ] (اِخ ) احمدبن موسی بن علی مکنی به ابوالعباس (700 - 792 هَ . ق .) از فقیهان یمن است و تالیفاتی دارد. (العقود اللؤلؤیة ج 2 ص 218) (الاعلام زرکلی ).


جلاد. [ ج َل ْ لا ] (اِخ ) فیلیپ بیک . [ 1857 - 1914 م . ] از دانشمندان است . او راست :
1 - التعلقیات القضائیة علی قوانین المحاکم المصریه . این کتاب در مطبعه ٔ معارف چاپ شده است .
2 - قاموس الادارة و القضاء. این کتاب بدو زبان عربی و فرانسه نوشته شده و کتابی است مشتمل بر بسیاری از احکام و قوانین مصری و لوایح ومنشورات و معاهده ها و فرمانهای ملوک و سلاطین بترتیب حروف تهجی و در مطبعه ٔ معارف اسکندریه بچاپ رسیده است و بار دوم همین کتاب زیر عنوان : القاموس العام للادارة و القضاء در شش جزء و در اسکندریه چاپ شده است .(از معجم المطبوعات ).


جلاد. [ ج َل ْ لا ] (ع ص ) تازیانه زن . (منتهی الارب ). سیاف . (ناظم الاطباء). دره زن . (از آنندراج ). آنکه حدود را بر پا کند. دژخیم . میرغضب :
بدل ربودن جلاد و شاطری ای مه
ببوسه دادن جان پدر بس اژکهنی .

شاکر بخاری .


اگر چه هر دو خونریزند لیکن
هم از جلاد تا قصاب فرق است .

خاقانی .


بفرمود جلاد را بی دریغ
که بردار سرهای ایشان به تیغ.

سعدی .


|| پوست کننده . پوست کشنده . (آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. مٲمور تازیانه زدن، شکنجه کردن، یا کشتن محکومان، دژخیم، میرغضب.
۲. [مجاز] بسیار سنگدل.
۱. مبارزه.
۲. (صفت ) [جمعِِ جَلد] =جلد۱

۱. مٲمور تازیانه زدن، شکنجه کردن، یا کشتن محکومان؛ دژخیم؛ میرغضب.
۲. [مجاز] بسیار سنگدل.


۱. مبارزه.
۲. (صفت) [جمعِِ جَلد] =جلد۱


دانشنامه عمومی

فریبکار-فریبنده


جلاد به انگلیسی (به انگلیسی: Executioner) به فردی گفته می شود که مسئول اجرای دستور پادشاه یا حکم دادگاه است که می تواند قاتل یا مجازات کننده باشد.
قصاص
سربریدن
دار زدن
لینگچی
مثله کردن
خفه کردن
خوراندن زهر
تیرباران
برای کارهایی که جلاد از طرف پادشاه یا دادگاه به انجام آن ها می پردازد می توان به یکی از موضوعات زیر اشاره کرد:
از دیرباز پادشاهان به خاطر راحتی در محاکمه مجرمان و ایجاد ترس از انجام کارهای خلاف قانون در بین مردم از جلادها استفاده می کرده و امروزه نیز حکومت ها از جلادها برای قصاص استفاده می کنند.
در کل برای شناسایی نشدن جلادها از افراد یا سربازان سیاه پوش استفاده می کردند اکثر این افراد از قبل برای این امر آماده می شدند.
جلاد (فیلم ۱۹۶۳). جلاد (به اسپانیایی: El Verdugo) یک فیلم به کارگردانی لوئیس گارسیا برلانگا است که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به نینو مانفردی و گوئیدو آلبرتی اشاره کرد.
۱۹۶۳ (۱۹۶۳)

جلاد (فیلم). جلاد (فیلم) فیلمی به کارگردانی آرماییس آقامالیان و نویسندگی احمد نجیب زاده ساختهٔ سال ۱۳۴۴ است.

فرهنگ فارسی ساره

دژخیم


واژه نامه بختیاریکا

دار زن

پیشنهاد کاربران

مردم کش

فراش غضب

موکل عقوبت


کلمات دیگر: