کلمه جو
صفحه اصلی

بالینی


مترادف بالینی : کلینیکی

فارسی به انگلیسی

clinical

مترادف و متضاد

کلینیکی


فرهنگ فارسی

مربوط به بالین بیمار یا سیر بیماری او * مصوب فرهنگستان اول


( صفت اسم ) چگونگی و کیفیت یک بیماری و وضع یک بیمار در حال بستری بودن مطالعه و بررسی یک ناخوشی بر روی بیمار بستری شده مطالع. ناخوشیها از روی خود بیمار ( بر عکس مطالع. تئو ری و از روی کتاب ) مطالعه و بررسی عملی ناخوشیها در بیمارستان و مشاهد. سیر بیماری در روی خود بیمار سریری .

فرهنگ معین

(ص نسب . ) ( اِ. ) ۱ - منسوب به بالین . ۲ - مطالعة ناخوشی های بیماران بستری و کلینیکی .

لغت نامه دهخدا

بالینی. ( ص نسبی ) کلینیک . پیشتر این کلمه را سریری میگفتند. ( لغات مصوبه فرهنگستان ).
- استادکرسی بالینی ؛ مدرس و استاد مسائل مربوط به امراض بالینی در دانشکده پزشکی.

فرهنگ عمید

ویژگی علومی که به مطالعه و بررسی سیر بیماری بر روی بیمار می پردازد: روان شناسی بالینی.

دانشنامه عمومی

بالینی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
بیوشیمی بالینی
روان شناسی بالینی
حاکمیت بالینی
کارآزمایی بالینی

فرهنگستان زبان و ادب

{clinical} [پزشکی] مربوط به بالین بیمار یا سیر بیماری او * مصوب فرهنگستان اول

پیشنهاد کاربران

بالینی یعنی سربه روی بالش نهادن.

رد معنای فارسی بر بالین بیمار نشستن بیماری که
در بستر ارمیده

پاراکلینیکی


کلمات دیگر: