کلمه جو
صفحه اصلی

بانمک


مترادف بانمک : باملاحت، گیرا، تودل برو، ملیح، نمکین، نمک دار

متضاد بانمک : بی نمک، سرد، وارفته، یخ

فارسی به انگلیسی

fetching, pretty, winsome, cute, salty

cute, fetching, pretty, winsome


fetching, pretty, winsome


مترادف و متضاد

باملاحت، گیرا، تودل‌برو، ملیح، نمکین ≠ بی‌نمک، سرد، وارفته، یخ


نمک‌دار


۱. باملاحت، گیرا، تودلبرو، ملیح، نمکین
۲. نمکدار ≠ بینمک، سرد، وارفته، یخ


فرهنگ فارسی

که نمک دارد

فرهنگ معین

(نَ مَ ) (ص . ) ۱ - جذاب ، گیرا، ملیح . ۲ - برخوردار از ویژگی های جالب و خوشایند که دیگران را به خنده وامی دارد.

لغت نامه دهخدا

بانمک. [ ن َ م َ ] ( ص مرکب ) ( از: با + نمک ). که نمک دارد. نمکدار. نمکین. ملیح. باملاحت. خوش نمک. ملیحه. || خوشمزه. طیبت گو. خوش صحبت.

دانشنامه عمومی

تو دل برو، شوخ طبع.


جدول کلمات

ملیح

پیشنهاد کاربران

معنی با نمک در لغتنامه ی دهخدا


جذاب
گیرا
با مزه

بانمک: [ اصطلاح در تداول عامه ]جذاب ، گیرا، با مزه .
( ( آرزو چند لحظه ساکت ماند . بعد گفت " قفل و دستگیره فروش . " شیرین گفت "با
نمک نبود ؟"و ریسه رفت . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص105. ) )

پسرخالم بهم گفت با نمک اره واقعا چون بانمکم


کلمات دیگر: