مترادف پروتستان : عیسوی، مسیحی
متضاد پروتستان : کاتولیک
پروتستان
مترادف پروتستان : عیسوی، مسیحی
متضاد پروتستان : کاتولیک
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
انجیلی
مترادف و متضاد
انجیلی، مژده دهنده، پروتستان
انجیلی، مژده دهنده، پروتستان
عیسوی، مسیحی ≠ کاتولیک
فرهنگ فارسی
اسم عمومی معتقدان آیین مسیح، پیروان آیین لوتر، یکی ازشعب سه گانه دین مسیح که پیروان آن به پاپ، رئیس روحانی عقیده ندارند
فرهنگ معین
(پُ تِ ) [ فر. ] ( اِ. ) یکی از شعب سه گانة دین مسیح که پیروان آن به پاپ عقیده ندارند.
فرهنگ عمید
۱. در آیین مسیحیت، یکی از فرقه ها که بیشتر در آلمان، دانمارک، سوئد، نروژ، هلند، انگلستان، و آمریکا رواج دارد.
۲. پیرو مذهب پروتستان.
۲. پیرو مذهب پروتستان.
جدول کلمات
یکی از شعب سه گانه دین مسیح
پیشنهاد کاربران
بنام خدا
باسلام، پروتستان که یکی از سه شاخه اصلی مسیحیت هست وبه معنی معترض میباشد در قرن ۱۵ توسط مارتین لوتر در المان بنیان گذاری شد و پروتستان ها به برخی اعمال کلیسای کاتولیک معترض بوده و انرا که توسط پاپ اداره میشود قبول ندارند و لذا فرقه ای بنام مانحن فیه برای خود تشکیل دادند . ولی با اینحال کاتولیکها در جهان هفت میلیارد نفری حدود دو میلیارد پیرو دا رند و بعد از ان فرقه ارتودوکس هست که اکثر اسلاوها به ان معتقدند و در قرن نه توسط دو قدیس بنام متودیوس و یک نفر دیگر در یونان پایه گذاری شد و به روسیه نیز سرایت کرد و سومین فرقه اصلی پروتستان در المان قرن مذکور شکل گرفت. با تشکر
باسلام، پروتستان که یکی از سه شاخه اصلی مسیحیت هست وبه معنی معترض میباشد در قرن ۱۵ توسط مارتین لوتر در المان بنیان گذاری شد و پروتستان ها به برخی اعمال کلیسای کاتولیک معترض بوده و انرا که توسط پاپ اداره میشود قبول ندارند و لذا فرقه ای بنام مانحن فیه برای خود تشکیل دادند . ولی با اینحال کاتولیکها در جهان هفت میلیارد نفری حدود دو میلیارد پیرو دا رند و بعد از ان فرقه ارتودوکس هست که اکثر اسلاوها به ان معتقدند و در قرن نه توسط دو قدیس بنام متودیوس و یک نفر دیگر در یونان پایه گذاری شد و به روسیه نیز سرایت کرد و سومین فرقه اصلی پروتستان در المان قرن مذکور شکل گرفت. با تشکر
بنام خدا
با سلام، معنی دقیق پروتستان معترض میباشد. باتشکر.
با سلام، معنی دقیق پروتستان معترض میباشد. باتشکر.
مژده دهنده - دعوت کننده - پیغام دهنده.
پیغام خوش انجیل رو دادن
پیغام خوش انجیل رو دادن
کلمات دیگر: