کلمه جو
صفحه اصلی

پس افت


مترادف پس افت : اندوخته، باقیمانده، پس انداز، ذخیره، تأخیر

فارسی به انگلیسی

delinquency, refuse, retardation, epilepsy, back rent

back rent


delinquency, refuse, retardation


فارسی به عربی

تاخر , متاخر

مترادف و متضاد

backlog (اسم)
پس افت، کار ناتمام یا انباشته

arrear (اسم)
پس افت

lag (اسم)
پس افت، کندی، محکوم، تاخیر، واماندگی، عقب ماندگی، لنگی

back rent (اسم)
پس افت

اندوخته، باقیمانده، پس‌انداز، ذخیره


تاخیر


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند . ۲- آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد.

فرهنگ معین

(پَ . اُ ) (اِ. ص . ) ۱ - بدهی عقب افتاده . ۲ - اندوخته ، ذخیره .

لغت نامه دهخدا

پس افت. [ پ َ اُ ] ( ن مف مرکب ) ذخیره. یخنی. اندوخته. || آنچه از اقساطِ بدهی و قرضی در موعد خود پرداخته نشده باشد.

فرهنگ عمید

۱. بدهی که در موعد خود پرداخت نشده باشد.
۲. اندوخته، ذخیره.

گویش مازنی

( پس آفت ) /pas aaft/ آب غوره ی آمیخته با تفاله که آنرا جدا سازند

پیشنهاد کاربران

بدهی و پس انداز.


کلمات دیگر: