کلمه جو
صفحه اصلی

پرهیزگاری


مترادف پرهیزگاری : پارسایی، تقوا، تورع، خویشتن داری، زهد، ورع

متضاد پرهیزگاری : پارسایی، ناپرهیزگاری

فارسی به انگلیسی

abstemiousness, virtuousness, continence

مترادف و متضاد

abstemiousness (اسم)
پارسایی، پرهیزگاری

pietism (اسم)
پارسایی، پرهیزگاری، تقوا، تقوی

continence (اسم)
پرهیزگاری، خودداری، پاکدامنی، خویشتن داری

virtue (اسم)
پرهیزگاری، حسن، عفت، پاکدامنی، پرهیزکاری، تقوا، تقوی

پارسایی، تقوا، تورع، خویشتن‌داری، زهد، ورع ≠ پارسایی، ناپرهیزگاری


فرهنگ فارسی

پارسایی .

دانشنامه عمومی

پرهیزکاری یا تقوا به فضیلتی در زندگی مذهبی و معنوی گفته می شود که دربرگیرندهٔ حالت هایی مانند «وقف خدا بودن»، «خداترس بودن» و «تواضع» می شود.
صفری، سیدناصر (۱۳۷۴). «مفهوم تقوا و کاربرد آن در قرآن کریم». پژوهش های قرآنی (۴): ۲۵۱–۲۶۸. دریافت شده در ۲۰۱۴-۱۲-۲۰.
پرهیزکاری، هم بر حالت درونی و هم رفتار ظاهری تأثیر می گذارد. با وجود مفهوم مبهم پارسایی، مرزهای آن مشخص شده اند: پارسایی بیشتر به نحوهٔ زندگی مذهبی مربوط می شود تا الاهیات یک مذهب خاص.
در قرآن، تقوا مؤلفهٔ بسیار مهمی از ایمان است و اهل تقوا اهل بهشت توصیف شده اند. اصل کلمهٔ تقوا از «وقایة» است به معنی پوشش و حفاظت از آزار و ضرر. در توصیف علی ابن ابی طالب از این واژه، تقوا حفاظت و حمایتی الهی برای بندگانش است که آن ها را از هلاکت ها مصون می دارد.

جدول کلمات

تقوا

پیشنهاد کاربران

اجتناب از یک روش غلط

پارسایی ، تقوا، تورع، خویشتن داری، زهد، ورع

پرهیزگاری: وَرزه یِ ( تمرینِ ) پرهیزش است از چیزی همچون نوشیدنی الکلی یا سکس، بَسوان ( اغلب ) برای رایَن ( دلیل ) های تندرستی یا دینی.

righteousness

پرهیز از کار بد


کلمات دیگر: