مترادف جنبش : اختلاج، اهتزاز، تکان، تلاطم، حرکت، لرز، لرزش، لرزه، لول، وول، بعث، تشنج، جوشش، رستاخیز، شورش، نهضت
جنبش
مترادف جنبش : اختلاج، اهتزاز، تکان، تلاطم، حرکت، لرز، لرزش، لرزه، لول، وول، بعث، تشنج، جوشش، رستاخیز، شورش، نهضت
فارسی به انگلیسی
action, jerk, locomotion, motion, movement, shake, stir, toss, wag, waggle, wriggle
movement, motion, oscillation
erection
فارسی به عربی
اضطراب , تحرک , تحریک , جرة , حرکة , رجفة , سبب , سفر , صخرة , ضفیرة , نبض القلب , نشاط , هزهز
مترادف و متضاد
سبب، جنبش، عنوان، هدف، جهت، علت، سرمایه، مرافعه، موجب، انگیزه، نهضت، باعی، موضوع منازع فیه، موری، منبع
گزارش، عمل، فعل، کنش، کار، کردار، جدیت، اقدام، بازی، حرکت، رفتار، نبرد، جنبش، تاثیر، تعقیب، اشاره، وضع، پیکار، طرز عمل، تمرین، سهم، سهام شرکت، جریان حقوقی، اقامهء دعوا، اشغال نیروهای جنگی، اثر جنگ، جریان
فعالیت، حرکت، جنبش
اقدام، حرکت، جنبش، تکان، تغییر مکان، نقل مکان، نوبت حرکت یا بازی
حرکت، جنبش، گردش، وزن، نهضت، تکان، سیر، تغییر مکان، ژست، حرکت سریع
حرکت، جنبش، پیشنهاد، تکان، سیر، ژست، جنب وجوش
حرکت، جنبش، گردش، سفر، سیر، جهانگردی، مسافرت، سیاحت
جنبش، تکان اهسته
جنبش، نوسان، تردید، لرزش، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، تموج
جنبش، اشوب، اغتشاش، اضطراب، هیاهو
جنبش، تحریک، انگیزش، بی روحی، بی جانی، جمود
جنبش، تقلا، کوشش، شلوغی، تکاپو، تلاش، های و هوی
جنبش، تخته سنگ، سنگ، صخره، تکان، تخته سنگ یا صخره، سنگ خاره
جنبش، سوسو
حرکت، جنبش، نقل و انتقال، مسافرت، تحرک، نقل و انتقال نیرو به وسیله حرکت
جنبش، خم، تکان، سبو، لرزه، بلونی، کوزه دهن گشاد، شیشه دهن گشاد، دعوا و نزاع
جنبش، احساسات، ضربان قلب، تپش دل
جنبش، تپش، تکان، لرزش، لرزه، رعشه
جنبش، نوسان، جنبش نمایان ماه، ارتعاش، جنبش ترازویی و حرکت موازنه ای
جنبش، تپش، تکان، لرزش، لرزه، رعشه
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، قابلیت ارتعاش
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش
اختلاج، اهتزاز، تکان، تلاطم، حرکت، لرز، لرزش، لرزه، لول، وول
بعث، تشنج، جوشش، رستاخیز، شورش، نهضت
۱. اختلاج، اهتزاز، تکان، تلاطم، حرکت، لرز، لرزش، لرزه، لول، وول
۲. بعث، تشنج، جوشش، رستاخیز، شورش، نهضت
فرهنگ فارسی
تکان، حرکت، کنایه ازحرکت قلم قضاوقدردرلوح
( اسم ) ۱- حرکت تکان . ۲- لرزه لرزش . ۳- اضطراب . ۴- کار شغل عمل . یا جنبش آبا( آبائ ) . حرکت و سیر هفت کوکب : زحل مشتری مریخ خورشید زهره عطار دو قمر. یا جنبش اول . جنبش و حرکت قلم و قضا و قدر در لوح . ۲- حرکت اولی که فلک اول کرد. ۳- حرکت اولی که سیارات از برج حمل کردند چه گفته اند که در مبدائ آفرینش مراکز کواکب سبعه هر یک در اوج تدویر و اوجات تداویر در نقط. اول حمل بود.
( اسم ) ۱- حرکت تکان . ۲- لرزه لرزش . ۳- اضطراب . ۴- کار شغل عمل . یا جنبش آبا( آبائ ) . حرکت و سیر هفت کوکب : زحل مشتری مریخ خورشید زهره عطار دو قمر. یا جنبش اول . جنبش و حرکت قلم و قضا و قدر در لوح . ۲- حرکت اولی که فلک اول کرد. ۳- حرکت اولی که سیارات از برج حمل کردند چه گفته اند که در مبدائ آفرینش مراکز کواکب سبعه هر یک در اوج تدویر و اوجات تداویر در نقط. اول حمل بود.
فرهنگ معین
(جُ بِ ) [ په . ] (اِمص . ) ۱ - حرکت ، تکان . ۲ - لرزش .
لغت نامه دهخدا
جنبش. [ جُم ْب ِ ] ( اِمص ) ( از: جُنب + َ-ِش ، پسوند اسم مصدر ) از جنبیدن. حرکت. مقابل آرام ، سکون : باز هوا برتر از این دو گوهر ایستاده است که جوهری است نرم وشکل پذیر بهمه شکلی که اندر او آید... تا هرچه بجنبداندر این جوهر نرم از نباتی و حیوان از جنبش بازنماند. ( زادالمسافرین ص 120 از حاشیه برهان چ معین ).
جنبش اول که قلم سر گرفت
حرف نخستین ز سخن درگرفت.
بجنبید چندانکه جنبش دو گرد.
- جنبش اَخواستی ؛ حرکت قسری که بتحریک قاسر باشد. ( انجمن آرا ).
- جنبش اول . رجوع به این کلمه شود.
- جنبش ِ بخواست ؛ حرکت بالاراده. ( دانشنامه علایی ).
- جنبش پذیر ؛ قابل حرکت. ( دانشنامه علایی ).
بفرمود تا هیچ بیمار و پیر
نگردد در آن راه جنبش پذیر.
شد این آرمیده زمین در زمان.
- جنبش ِ خواستی ؛ حرکت ارادی. ( انجمن آرا ).
- جنبش ِ یارانی ؛ حرکت جزئی که از افلاک صادر شود به سبب نفوس منطبعه ایشان و این نفوس منطبعه در افلاک بمنزله قوای جسمانی اند در مردم. ( انجمن آرا ).
جنبش اول که قلم سر گرفت
حرف نخستین ز سخن درگرفت.
نظامی.
نخستین یکی جنبشی بود فردبجنبید چندانکه جنبش دو گرد.
نظامی.
- جنبش آبا. رجوع به این کلمه شود.- جنبش اَخواستی ؛ حرکت قسری که بتحریک قاسر باشد. ( انجمن آرا ).
- جنبش اول . رجوع به این کلمه شود.
- جنبش ِ بخواست ؛ حرکت بالاراده. ( دانشنامه علایی ).
- جنبش پذیر ؛ قابل حرکت. ( دانشنامه علایی ).
بفرمود تا هیچ بیمار و پیر
نگردد در آن راه جنبش پذیر.
نظامی.
شد آن آب جنبش پذیر آسمان شد این آرمیده زمین در زمان.
نظامی.
- جنبش پذیری ؛ قابلیت حرکت.- جنبش ِ خواستی ؛ حرکت ارادی. ( انجمن آرا ).
- جنبش ِ یارانی ؛ حرکت جزئی که از افلاک صادر شود به سبب نفوس منطبعه ایشان و این نفوس منطبعه در افلاک بمنزله قوای جسمانی اند در مردم. ( انجمن آرا ).
فرهنگ عمید
۱. تکان، حرکت.
۲. [مجاز] تغییر.
۳. نهضت.
۴. (اسم ) (سیاسی ) گروهی که برای دستیابی به اهداف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و امثال آن فعالیت می کند: جنبش آزادی بخش فلسطین.
* جنبش آبا: حرکت و سیر کوکب های سیار، مانند زحل، مشتری، مریخ، زهره، و عطارد.
* جنبش اول:
۱. [مجاز] حرکت قلم قضاوقدر در لوح.
۲. نخستین حرکت سیارات
۲. [مجاز] تغییر.
۳. نهضت.
۴. (اسم ) (سیاسی ) گروهی که برای دستیابی به اهداف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و امثال آن فعالیت می کند: جنبش آزادی بخش فلسطین.
* جنبش آبا: حرکت و سیر کوکب های سیار، مانند زحل، مشتری، مریخ، زهره، و عطارد.
* جنبش اول:
۱. [مجاز] حرکت قلم قضاوقدر در لوح.
۲. نخستین حرکت سیارات
۱. تکان؛ حرکت.
۲. [مجاز] تغییر.
۳. نهضت.
۴. (اسم) (سیاسی) گروهی که برای دستیابی به اهداف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و امثال آن فعالیت میکند: جنبش آزادیبخش فلسطین.
〈 جنبش آبا: حرکت و سیر کوکبهای سیار، مانند زحل، مشتری، مریخ، زهره، و عطارد.
〈 جنبش اول:
۱. [مجاز] حرکت قلم قضاوقدر در لوح.
۲. نخستین حرکت سیارات
دانشنامه عمومی
جنبش پدیده ای اجتماعی است که در ابعاد مختلف و اندازه های گوناگون به تغییر در ترکیب بندی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی منجر می شود. جنبش به موارد زیر اطلاق می شود:
جنبش اجتماعی
جنبش سیاسی
انقلاب
اصلاحات
نهضت
کودتا
جنبش اجتماعی
جنبش سیاسی
انقلاب
اصلاحات
نهضت
کودتا
wiki: سازهای زهی ترکیه است.
بالالایکا
باغلاما
بوزوکی
دوتار
لوت
ماندولین
بربط
رباب
سه تار
سی تار
تنبور
ساز جُنبش در اواخر قرن بیست توسط علی زین العابدین اختراع شد و در زمان آتاتورک به نام مخترع آن (علی زین العابدین) به ثبت رسید و پس از آن به جای ساز عود کلاسیک که پرهزینه بود روانه بازار شد.
ساختار ساز جُنبش به ترکیبی از ساز عود خاورمیانه و بانجو آمریکایی شباهت دارد. از جهت تنظیم و دو رشته ای بودن سیم ها به ساز عود شباهت دارد و از جهت ظاهر کاسه آن شبیه به کاسه فلزی بانجواست که موجب تشدید صدا می شود.
در تاریخ پنجم تیر ماه ۱۳۱۳ طی سفر رضا شاه (بنیانگذار سلسله پهلوی) به ترکیه، ساز جُنبش توسط مخترع ساز (علی زین العابدین) در یک مهمانی در حضور آتاتورک به شاه ایران هدیه شده است.
بالالایکا
باغلاما
بوزوکی
دوتار
لوت
ماندولین
بربط
رباب
سه تار
سی تار
تنبور
ساز جُنبش در اواخر قرن بیست توسط علی زین العابدین اختراع شد و در زمان آتاتورک به نام مخترع آن (علی زین العابدین) به ثبت رسید و پس از آن به جای ساز عود کلاسیک که پرهزینه بود روانه بازار شد.
ساختار ساز جُنبش به ترکیبی از ساز عود خاورمیانه و بانجو آمریکایی شباهت دارد. از جهت تنظیم و دو رشته ای بودن سیم ها به ساز عود شباهت دارد و از جهت ظاهر کاسه آن شبیه به کاسه فلزی بانجواست که موجب تشدید صدا می شود.
در تاریخ پنجم تیر ماه ۱۳۱۳ طی سفر رضا شاه (بنیانگذار سلسله پهلوی) به ترکیه، ساز جُنبش توسط مخترع ساز (علی زین العابدین) در یک مهمانی در حضور آتاتورک به شاه ایران هدیه شده است.
wiki: جنبش (ساز زهی)
دانشنامه آزاد فارسی
جنبش (kinesis)
در زیست شناسی، حرکتی بدون جهت در پاسخ به تحریک. مثلاً خرخاکی ها در محیط های خشک تر سریع تر می جنبند. گرایش۱ الگوی مشابهی از رفتار، ولی پاسخ آن جهت دار است.
taxis
در زیست شناسی، حرکتی بدون جهت در پاسخ به تحریک. مثلاً خرخاکی ها در محیط های خشک تر سریع تر می جنبند. گرایش۱ الگوی مشابهی از رفتار، ولی پاسخ آن جهت دار است.
taxis
wikijoo: جنبش
واژه نامه بختیاریکا
تَکُو وَکُو؛ جُم و جیلا
جدول کلمات
تکان
پیشنهاد کاربران
هید
لرزش
آیا انقلاب از حیث معنایی با کدام گزینه نزدیکتر است ؟ الف ) اصلاح ب ) جنبش ج ) شورش
سک
جنبش :
دکتر کزازی در مورد واژه ی جنبش می نویسد : ( ( جنبش در پهلوی در ریخت یومبشن yumbišn و جمبشن jumbišn بکار رفته است . ) )
( ( نخستین که آتش ز جنبش دمید،
ز گرمیش بس خشکی آمد پدید؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 188 )
دکتر کزازی در مورد واژه ی جنبش می نویسد : ( ( جنبش در پهلوی در ریخت یومبشن yumbišn و جمبشن jumbišn بکار رفته است . ) )
( ( نخستین که آتش ز جنبش دمید،
ز گرمیش بس خشکی آمد پدید؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 188 )
سک، اختلاج، اهتزاز، تکان، تلاطم، حرکت، لرز، لرزش، لرزه، لول، وول، بعث، تشنج، جوشش، رستاخیز، شورش، نهضت
حرکت، تکان خوردن،
جنبش از جوشماق تورکی است. فعل جوشیدن از جوشماق تورکی گرفته شده است.
من زدم مهنی واژگانحنبش این اومد من که از این یکی و چند تای دیگه رازی تیستم
تحرک . . . . حرکت کردن . . . . . تکان . . . .
تغییر تفکر . . . . . . حرکت سیاسی . . . .
تغییر تفکر . . . . . . حرکت سیاسی . . . .
کلمات دیگر: