کلمه جو
صفحه اصلی

تاهل


مترادف تاهل : ازدواج، زن خواهی، ازدواج کردن، زن کردن، زن گرفتن، عیال اختیار کردن ، همسرداری، زناشویی، همسر گرفتن

متضاد تاهل : تجرد، طلاق

برابر پارسی : زناشویی، همسرگزینی

فارسی به انگلیسی

matrimony, marriage, married life

marriage, married life


matrimony


عربی به فارسی

صلا حيت داشتن , واجد شرايط شدن , توصيف کردن


مترادف و متضاد

ازدواج، زن‌خواهی ≠ تجرد


ازدواج کردن، زن کردن، زن گرفتن، عیال اختیار کردن


۱. ازدواج، زنخواهی
۲. ازدواج کردن، زن کردن، زن گرفتن، عیال اختیار کردن ≠ تجرد
۳. همسرداری، زناشویی
۴. همسر گرفتن ≠ طلاق


فرهنگ فارسی

زناشویی، زن گرفتن، دارای عیال واولاد
( مصدر ) زن کردن زن خواستن .

فرهنگ معین

( تأهل ) (تَ أَ هُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) زن گرفتن ، ازدواج .

لغت نامه دهخدا

تأهل. [ ت َ ءَهَْ هَُ ] ( ع مص ) زن کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). بااهل شدن. ( زوزنی ) ( از قطر المحیط ). زن خواستن و با اهل شدن. ( منتهی الارب ). زن خواستن و صاحب عیال و اطفال شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). زن خواستن و نکاح کردن. ( فرهنگ نظام ). زن گرفتن و خداوند اهل و عیال شدن. ( ناظم الاطباء ). زن گرفتن. کدخدا شدن. کدخدایی.

فرهنگ عمید

زناشویی کردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تأهل. اهلی کردن حیوان، صلاحیت یافتن برای چیزی و همچنین همسر گزیدن را تأهل می گویند.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۳۲۴.

[ویکی فقه] اهلی کردن حیوان، صلاحیت یافتن برای چیزی و همچنین همسر گزیدن را تأهل می گویند.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۳۲۴.
...


کلمات دیگر: