کلمه جو
صفحه اصلی

تجدیدی


برابر پارسی : بازخوانی

فارسی به انگلیسی

revisional, renewed, having to pass a new examination, conditioned, having to sit for another examination

renewed, having to sit for another examination, conditioned


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به تجدید ۲- شاگردی که از عهد. امتحان چنانکه باید بر نیامده و باید دوباره امتحان دهد .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به تجدید. ۲ - شاگردی که از عهدة امتحان چنان که باید برنیامده و باید دوباره امتحان دهد.

لغت نامه دهخدا

تجدیدی. [ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب بتجدید. آنکه در امتحان تجدید شده باشد.رجوع بتجدید شدن و تجدید و دیگر ترکیب های آن شود.


کلمات دیگر: