کلمه جو
صفحه اصلی

باند


مترادف باند : جماعت، جمعیت، جوخه، حزب، دسته، گروه، هیات، خط سیر، گذرگاه، فرودگاه، مطار، نوار، رشته، لفافه، موج رادیو، طول موج، هر یک از بلندگوهای سیستم صوتیتصویری

برابر پارسی : نوار، گروه

فارسی به انگلیسی

bandage, circle, clique, cohort, crowd, faction, inner circle, ring, strip


band, lane, bandage, circle, clique, cohort, crowd, faction, inner circle, ring, strip, coterie, landing - strip, runway, in-group

gang, band, clique, group, cohort, faction


bandage, dressing, band-aid


band, channel


lane


runway, tarmac, airstrip


loudspeaker


مترادف و متضاد

band (اسم)
اتحاد، میدان، باند، نوار، ارکستر، روبان، بند و زنجیر، لولا، دستهء موسیقی، باند یا بانداژ، نوار زخم بندی، نوار پیچیدن، فتق بند، تسمه یا بند مخصوص محکم کردن

roll bandage (اسم)
باند

جماعت، جمعیت، جوخه، حزب، دسته، گروه، هیات


خطسیر، گذرگاه


فرودگاه، مطار


موج‌رادیو، طول موج


هر یک از بلندگوهای‌سیستم صوتیتصویری


۱. جماعت، جمعیت، جوخه، حزب، دسته، گروه، هیات
۲. خطسیر، گذرگاه،
۳. فرودگاه، مطار
۴. نوار، رشته، لفافه
۵. موجرادیو، طول موج
۶. هر یک از بلندگوهایسیستم صوتیتصویری


فرهنگ فارسی

نوعی نوار پارچه‌ای برای بستن عضو صدمه‌دیدۀ بدن متـ . نوار 3


گروهی با هدف معین


نوار زخم‌بندی، تنزیب


موج رادیو


مسیر موازی خودروها در جاده که با خط سفید مشخص می‌شود


مسیر یا جاده‌ی هواپیماها در فرودگاه


بلندگو


نوار، رشته، و زمینی که طول آن از عرضش، بیشتر باشد و نیز به معنی دسته و گروه
( اسم ) ۱ - نوار رشته. ۲ - زمین طولانی : باند فرودگاه هواپیما. ۳ - دسته گروه : باند دزدان .

جملات نمونه

باند بازی کردن

to form cliques or faction, to factionalize


باند تبهکاران

a gang of criminals


باند گزین

band selector


پهنای باند

bandwidth


گستره‌ی باند

band-spread


رانندگان باید در داخل باند حرکت کنند نه روی خط آن!

drivers must drive inside the lane, not on the lines marking it!


هنگام عوض کردن باند با چراغ چشمکزن علامت بدهید

when you want to change lanes, you must signal with your blinkers


باند موسیقی نوازان جاز

a jazz musician's band


رئیس باند دزدان دستگیر شد

the chief of a band of thieves was caught


در اداره ما هریک از رئیس‌ها باند خودش را دارد

in our office, each of the bosses has formed his own clique


او هم جزو باند اکبر آقاست

he too belongs to Akbar Agha's clique


باند روی زخم باید عوض شود

the bandage on my wound has to be changed


هواپیما مدت زیادی روی باند حرکت کرد

the airplane taxied on the runway for a long time


فرهنگ معین

[ فر. ] ( اِ. ) ۱ - نوار، رشته . ۲ - محل فرود هواپیما: باند فرودگاه . ۳ - دسته ، گروه : باند دزدان .

لغت نامه دهخدا

باند. ( فرانسوی ، اِ ) خسته بند. ( یادداشت مؤلف ). پارچه ای لطیف و تمیز که زخم را بدان بندند. بافته که عضو شکسته و یا خسته را پس از پانسمان و دواگذاری بدان بندند که از گرد و خاک و هوا محفوظ بماند. || پارچه و یا نخی که بدان هر چیزی را بندند. || بسته و توده از هرچیز، چون بسته و توده کاغذ و امثال آن. || مأخوذ از فرانسوی ، گروه و دسته ای که هدف و مقصود خاص دارند. جمعی که گرد هم آیند و برای انجام دادن کاری هریک وظیفه ای بعهده گیرند. مثل ، باند قاچاقچی. باند هروئین ساز و هروئین فروش ، باند بچه دزدها و... باندبازی ، دسته بندی. || باریکه ای آسفالت شده از زمین فرودگاه که هواپیما بر آن فرود آید.

فرهنگ عمید

۱. نوار دراز پارچه ای که برای بند آوردن خون ریزی، محفوظ نگه داشتن زخم، یا بی حرکت نگه داشتن اندام، روی قسمت آسیب دیده بسته می شود.
۲. گروهی از افراد که برای انجام اعمال غیرقانونی، سازمان یافته اند.
۳. مسیرهای موازی در جاده که به وسیلۀ نرده یا خط کشی متمایز شده اند.
۴. بلندگوهای وسایل صوتی و تصویری.

دانشنامه عمومی

باند ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
باند خلافکاران
عدد باند
باند مینی کار
جیمز باند
باند (گروه موسیقی ۲۰۰۰ میلادی)
خیابان باند
شهرستان باند
آبشار باند
جولیا باند
بانداژ

فرهنگستان زبان و ادب

{bandage , band} [عمومی] نوعی نوار پارچه ای برای بستن عضو صدمه دیدۀ بدن متـ . نوار 3

جدول کلمات

نوار , رشته , لفافه

پیشنهاد کاربران

نوار

به باند در زبان آذری ساریق گفته می شود از مصدر ساریماق به معنی پیچیدن چیزی به دور چیز دیگر مخصوصا زخم
واژه ی فارسی بند به زبان های غربی وارد شده و در ریخت bind در آمده و در زبان انگلیسی در معنی: بستن، اسیر کردن، گرفتار شدن، با نوار یا طناب بستن و. . . امروزه کار برد دارد. واژه ی باند زخم بندی هم از آن گرفته شده است.
بنابراین واژه ی باند با واژه های: بنده، بستن، بند ( زندان ) همریشه می باشد.

باند/باندبازی:[ اصطلاح توییتر] مثل سیاست که هرکسی برای خودش باند و حزب خاص خود را دارد، توییتر هم باند و باندبازی مخصوص به خودش را دارد. هدف اصلی باندبازی افزایش لایک، ریتوییت و فالوئر است. این کار به این صورت انجام می شود که مثلاً یک توییت، فارغ از اینکه چه محتوایی دارد، توسط یک باند یا تیم شروع به پروموت کردن بشود. بسیار پیش می آید که توییت هایی که بار محتوایی خاصی ندارند، در توییتر به خاطر باندبازی فیواستار شده اند.

باند GANG :[اصطلاح جامعه شناسی] یک گروه غیررسمی از افرادی که به طور منظم گرد هم می آیند تا به فعالیتهای مشترکی مشغول شوند، که ممکن است خارج از چارچوب قانون باشد.
منبع https://rasekhoon. net


در گفتار لری به پرنده، بانده یا بائنده هم می گویند.

گروهبندی

واژه ی �گروه�، واژه ای دربرگیرنده است و به همین شَوَند، در سنجش با واژه ی �گروهبندی� که سمت و سوی ویژه تری دارد، کم تر به آرش تبهکارانه ی واژه ی از ریشه لاتینی �باند� در زبان پارسی است.


کلمات دیگر: