برابر پارسی : بزه ها، گناه ها، لغزها
جرایم
برابر پارسی : بزه ها، گناه ها، لغزها
فارسی به انگلیسی
infractions, misdemeanour, crimes, offenses, transgressions
fines, penalties, amercements
فرهنگ فارسی
جمع جریمه
( اسم ) جمع جریمه . ۱- گناهان . ۲- تاوانها مجازاتهای نقدی .
( اسم ) جمع جریمه . ۱- گناهان . ۲- تاوانها مجازاتهای نقدی .
(جمع) (مفرد آن جریمه است) جریمهها، تنبیههای پولی
جرمها، تبهکاریها
( اسم ) جمع جریمه . ۱- گناهان . ۲- تاوانها مجازاتهای نقدی .
فرهنگ معین
(یِ ) [ ع . جرائم ] (اِ. )جِ جریمه . ۱ - گناهان . ۲ - مجازات های نقدی .
لغت نامه دهخدا
جرایم. [ ج َ ی ِ ] ( ع اِ ) جرائم. ج ِ جریمة، به معنی گناه. ( از منتهی الارب ). رجوع به جرائم و جریمه شود : منصور چون او را بشناخت از سر جرایم معهوده او درگذشت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 446 ).
جرائم. [ ج َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ جَریمَة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ جریمه ؛ گناه ها و خطاها. ( آنندراج ). به معنی گناهها و خطاها و این جمع جریمه است که به معنی گناه و خطا باشد. ( غیاث اللغات ) : جرائر و جرائم برادر باخلاص تودد و ایثار تقرب متقبل شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 392 ). چشم از عوایب زیردستان بپوشند و در افشای جرائم کهتران نکوشند. ( گلستان چ دکتر یوسفی ص 56 ). رجوع به جریمه شود.
فرهنگ عمید
جریمه#NAME?
= جریمه
پیشنهاد کاربران
گناه ها
جرایم:[اصطلاح حقوق] جمع جرم است که عبارتست از مخالفت با نهی که قانون برای آن مخالفت مجازات کرده باشد.
کلمات دیگر: