کلمه جو
صفحه اصلی

بچه زا


مترادف بچه زا : زنده زا

متضاد بچه زا : تخم زا

فارسی به انگلیسی

viviparous

مترادف و متضاد

parturient (صفت)
بارور، ثمر بخش، بچه آور، بچه زا، کثیر الاولاد

viviparous (صفت)
زنده زا، بچه زا، جانور زنده زا، ولود

zoogenic (صفت)
بچه زا، بچه گذار

zoogenous (صفت)
بچه زا، بچه گذار

زنده‌زا ≠ تخم‌زا


فرهنگ فارسی

( اسم ) حیوانی که تولید مثل آنها بوسیل. نوزادیست که در داخل شکم مادر ( رحم ) قسمتی از رشد و نمو خود را پس از تشکیل تخم میگذراند. در انسان سلول تخم پس از تشکیل تخم مدتی بالغ برنه ماه رشد خود را در داخل رحم میگذراند . یا بچه زایان .

لغت نامه دهخدا

بچه زا. [ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( نف مرکب ) که بچه زاید. بچه زاینده. صفت آن جانوران که بچه زایند. ( از جانورشناسی عمومی ج 1 ص 188 ).

فرهنگ عمید

ویژگی جانوری که قبل از تولد در رحم مادر رشد می کند.


کلمات دیگر: