<hr> <b>مترادف بامبول باز</b> : حقه باز، نیرنگ باز، کلک، حیله باز، حیله گر، فریبکار، بامبولی <br>

مترادف بامبول باز : حقه باز، نیرنگ باز، کلک، حیله باز، حیله گر، فریبکار، بامبولی

<div class="boxBd">بامبول باز. ( نف مرکب ) شیوه باز. آدمی که بامبول میزندیا بامبول سوار میکند. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). حقه باز. متقلب. دغل. ( یادداشت مؤلف ). دغل باز. که حقه سوار کند. که تزویر و مکر بکار برد. که رنگ هابرآرد در کارها. که دوز و کلک بکار دارد. کلک باز.</div>

بامبول باز. ( نف مرکب ) شیوه باز. آدمی که بامبول میزندیا بامبول سوار میکند. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). حقه باز. متقلب. دغل. ( یادداشت مؤلف ). دغل باز. که حقه سوار کند. که تزویر و مکر بکار برد. که رنگ هابرآرد در کارها. که دوز و کلک بکار دارد. کلک باز.

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">آدمی که بامبول میزند</div>

بامبول باز

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا