کلمه جو
صفحه اصلی

بایگان


مترادف بایگان : آرشیودار، ضابط، حافظ، نگهبان

فارسی به انگلیسی

archivist, file clerk, filer, file-keeper

archivist, file - keeper


archivist, file clerk, filer


فارسی به عربی

مورشف

مترادف و متضاد

archivist (اسم)
بایگان

recorder (اسم)
بایگان، ثبات، دستگاه ضبط صوت، صدا نگار، ضبط کننده، ضباط

bursar (اسم)
بایگان، خزانه دار، صندوقدار، گنجور دانشکده

chartulary (اسم)
بایگان، کلاسور، جاکاغذی، کازیه، ارشیو، متصدی بایگانی

keeper (اسم)
بایگان، نگهدار، نگهبان، حافظ

watchman (اسم)
بایگان، محافظ، سرایدار، نگهبان، پاسدار

صفت


آرشیودار، ضابط


حافظ، نگهبان


۱. آرشیودار، ضابط
۲. حافظ، نگهبان


فرهنگ فارسی

نگاهدارنده، کسی که نامه ها و اسناد اداری، را در جای مخصوص آنها نگهداری میکند
( صفت ) ۱ - نگاهدارنده حافظ نگهبان ۲- خزانه دار. ۳ - کسی که نامه ها و سندهای اداری را در محلی ضبط کند ضباط .
نام دهی از شهرستان فیروز آباد است

فرهنگ معین

(ص مر. ) کسی که نامه ها و سندهای اداری را در محلی ضبط کند.

لغت نامه دهخدا

بایگان. ( ص ، اِ ) حافظ. نگاهدارنده. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ).
- آذربایگان ؛ نگاه دارنده و حافظ آتشخانه. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). در کلمه آذربایجان یاقوت می گوید مرکب است از آذر بمعنی آتش و بایگان بمعنی حارس. ( یادداشت مؤلف به ترجمه از تاج العروس در کلمه ذرب ). اما ظاهراً صحیح آن است که کلمه آذربایجان از نام آترپانوس یکی از سرداران پیش از اسلام و پسوند «گان » مرکب است. و رجوع به آذربایجان شود. || ضباط. کسی که نامه ها و نوشته های اداری را در محلی نگاه میدارد تا هنگام نیازمندی بتوان به آسانی از آنها استفاده کرد. ( لغات مصوبه فرهنگستان ). متصدی بایگانی. متصدی آرشیو . || خزانه دار. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). خزینه دار. ( فرهنگ ضیاء ). خازن. گنجور.

بایگان. ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد در 13 هزارگزی باختر فیروزآباد. سکنه آن 300 تن. آب از چشمه. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

بایگان . (ص ، اِ) حافظ. نگاهدارنده . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ).
- آذربایگان ؛ نگاه دارنده و حافظ آتشخانه . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). در کلمه ٔ آذربایجان یاقوت می گوید مرکب است از آذر بمعنی آتش و بایگان بمعنی حارس . (یادداشت مؤلف به ترجمه از تاج العروس در کلمه ٔ ذرب ). اما ظاهراً صحیح آن است که کلمه ٔ آذربایجان از نام آترپانوس یکی از سرداران پیش از اسلام و پسوند «گان » مرکب است . و رجوع به آذربایجان شود. || ضباط. کسی که نامه ها و نوشته های اداری را در محلی نگاه میدارد تا هنگام نیازمندی بتوان به آسانی از آنها استفاده کرد. (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). متصدی بایگانی . متصدی آرشیو . || خزانه دار. (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). خزینه دار. (فرهنگ ضیاء). خازن . گنجور.


بایگان . (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد در 13 هزارگزی باختر فیروزآباد. سکنه ٔ آن 300 تن . آب از چشمه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


فرهنگ عمید

کسی که نامه ها و اسناد اداری را در جای مخصوص آن ها ضبط می کند، نگهدارنده، ضَبّاط، آرشیویست.

دانشنامه عمومی

بایگان نام روستایی است واقع در استان فارس و در غرب شهر فیروزآباد. این روستا در بخش مرکزی شهرستان فیروزاباد قرار دارد. بایگان در پانزده کیلومتری غرب شهر فیروزاباد قرار دارد.
اطلس گیتاشناسی استان های ایران، فارس
مختصات و ارتفاع
از صنایع دستی این روستا می توان به گلیم، جاجیم، گبه وقالی اشاره کرد.
روستای بایگان در غرب فیروزاباد واقع شده و از طرف شرق به روستای مورج شهرک از طرف غرب به شهرک بایگان و شهرک باباکمال و از طرف جنوب و شمال به کوه منتهی می شود. زمستانی نیمه سرد و تابستانی نیمه گرم را دارد.
اقتصاد این روستا بر زراعت، دامداری، باغداری و قالی بافی است.

جدول کلمات

نگدارنده

پیشنهاد کاربران

ترکیب دو کلمه "بای" و "بان" که طبق قواعد نگارش فارسی حرف "ب" در کلمه "بان" به "گ" تبدیل شده.
به معنی نگهدارنده چیزهای ضروری ( بایسته )

ضباط


کلمات دیگر: