مترادف جهانگردی : سیاحت، سیروسفر، مسافرت
جهانگردی
مترادف جهانگردی : سیاحت، سیروسفر، مسافرت
فارسی به انگلیسی
globetrotting, Odyssey, tourism
travelling over the world
فارسی به عربی
سفر , سیاحة
مترادف و متضاد
سیاحت، سیروسفر، مسافرت
حرکت، جنبش، گردش، سفر، سیر، جهانگردی، مسافرت، سیاحت
جهانگردی
جهانگردی، گشتگری
فرهنگ فارسی
← گردشگری
در اقطار عالم سفر کردن سیاحت .
فرهنگ معین
( ~. گَ ) (حامص . ) سیاحت .
لغت نامه دهخدا
جهانگردی. [ ج َ گ َ ]( حامص مرکب ) عمل و شغل جهانگرد. سیاحت :
سرعت عقل در جهانگردی
جنبش روح در جوانمردی.
نشاید زدن کنده بر پای خویش.
سرعت عقل در جهانگردی
جنبش روح در جوانمردی.
نظامی.
چو طالع جهانگردی آرد به پیش نشاید زدن کنده بر پای خویش.
نظامی.
فرهنگ عمید
مسافرت و گردش در شهرهای دنیا، سیاحت، گردشگری.
دانشنامه عمومی
جهانگردی (فیلم). «جهانگردی» (انگلیسی: The Explorer (film)) فیلمی در ژانر ماجرایی به کارگردانی جورج ملفورد است که در سال ۱۹۱۵ منتشر شد.
۲۷ سپتامبر ۱۹۱۵ (۱۹۱۵-09-۲۷)
۲۷ سپتامبر ۱۹۱۵ (۱۹۱۵-09-۲۷)
wiki: جهانگردی (فیلم)
فرهنگستان زبان و ادب
[گردشگری و جهانگردی] ← گردشگری
جدول کلمات
توریستی
کلمات دیگر: