مترادف بالندگی : رشد، ترقی، تعالی، فخر، نازش، مباهات
بالندگی
مترادف بالندگی : رشد، ترقی، تعالی، فخر، نازش، مباهات
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
رشد، ترقی، تعالی
فخر، نازش، مباهات
۱. رشد، ترقی، تعالی
۲. فخر، نازش، مباهات
فرهنگ فارسی
حالت و چگونگی بالیدن
لغت نامه دهخدا
بالندگی. [ ل َ دَ / دِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی بالنده. عمل بالنده. رشد. نمو :
ز سرو سهی رفت بالندگی
طبیعت درآمد به نالندگی.
ز سرو سهی رفت بالندگی
طبیعت درآمد به نالندگی.
نظامی.
جدول کلمات
انما
پیشنهاد کاربران
چگونگی رشد
بالیدن چگونگی فخرومباهات
نشوونما
نمو
افتخار
افتخار کردن به چیزی
ناز کردن
جمله:بالندگی کرم ابریشم بسیار زیبا میشود
کلمات دیگر: