برابر پارسی : آگهی دادن
تبلیغ کردن
برابر پارسی : آگهی دادن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
تبلیغ کردن، بدین تازه وارد کردن، تبلیغ شدن
فرهنگ فارسی
تبلیغ خواندن کسی را به دینی و عقیدتی و مذهبی و مسلکی و روشی . کشاندن کسی براهی که تبلیغ کننده قصد دارد .
لغت نامه دهخدا
تبلیغ کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تبلیغ. خواندن کسی را بدینی و عقیدتی و مذهبی و مسلکی و روشی. کشاندن کسی براهی که تبلیغکننده قصد دارد. رجوع به تبلیغ شود.
فرهنگ فارسی ساره
آگهی دادن
واژه نامه بختیاریکا
شلک کِردِن
کلمات دیگر: