مترادف تخلیه کردن : خالی کردن، تهی ساختن، پیاده کردن ، بیرون آوردن، بیرون ریختن
متضاد تخلیه کردن : بار زدن، بار کردن
to evacuate, to offload
discharge, disembark, dump, evacuate, land, vacate, vent, ventilate, void
اخل ، اِخْلاءٌ
خالی کردن، تهی ساختن ≠ بار زدن، بار کردن
پیاده کردن
۱. خالی کردن، تهی ساختن
۲. پیاده کردن ≠ بار زدن، بار کردن
۳. بیرون آوردن، بیرون ریختن