کلمه جو
صفحه اصلی

جهش


مترادف جهش : پرش، جستن، جست، خیز، سرشت، طینت

فارسی به انگلیسی

leap, jump, spouting, bob, bolt, bounce, bound, gush, hop, skip, spring, spurt, vault, wince, leap(ing), mutation

leap(ing), jump, mutation


bob, bolt, bounce, bound, gush, hop, jump, leap, skip, spring, spurt, vault, wince


فارسی به عربی

تغیر , زیادة , ضفیرة , فاجی , قفزة , مدفن , نبات الکبر

مترادف و متضاد

سرشت، طینت


mutation (اسم)
تغییر، دگرگونی، جهش، تحول، شورش، تغییر ناگهانی، انقلاب

startle (اسم)
جهش، وحشت زدگی

vault (اسم)
طاق، سردابه، گنبد، جهش

caper (اسم)
شادی، جست و خیز، جهش

jump (اسم)
ترقی، طفره، خیز، پرش، جهش، افزایش ناگهانی

lunge (اسم)
خیز، جهش، حمله ناگهانی، سخمه، پرتاب ناگهانی، پیشروی ناگهانی

spurt (اسم)
جهش، جنبش تند و ناگهانی، کوشش ناگهانی و کوتاه، خروج ناگهانی

pounce (اسم)
یورش، جهش، پرتاب، حمله با چنگال، در حال خیز، گرده نقاش، خاکه ذغال، در حال حمله با چنگال

پرش، جستن، جست، خیز


۱. پرش، جستن، جست، خیز
۲. سرشت، طینت


فرهنگ فارسی

جهیدن
۱-( اسم ) جستن جهیدن جست و خیز. ۲-( اسم ) سرشت طینت .
زاریدن یا آماده گریستن یا آمدن

فرهنگ معین

(جَ یا جِ هِ ) (اِمص . ) جست و خیز.

لغت نامه دهخدا

جهش . [ ج َ هَِ ] (اِمص ) از جستن ، جهیدن . پرش :
سر بجهد چونکه بخواهد شکست
وین جهش امروز در این خاک هست .

نظامی .


|| سرشت و خلقت و طبیعت . (برهان ) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). طینت :
چو بر تخت بنشست کرد آفرین
به نیکی جهش بر جهان آفرین .

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم 2960).


چو آن بدجهش رفت نزدیک شاه
ورا دید با بنده در پیشگاه .

فردوسی .



جهش .[ ج َ ] (ع مص ) زاریدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آماده ٔ گریستن شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آغاز کردن به گریستن . (تاج المصادر بیهقی ). || آمدن : جهش الی القوم ؛ اتاهم . || آماده و مهیا شدن . (ذیل اقرب الموارد): جهش للشوق و الحزن ؛ تهیاء. (ذیل اقرب از لسان ).


جهش.[ ج َ ] ( ع مص ) زاریدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || آماده گریستن شدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آغاز کردن به گریستن. ( تاج المصادر بیهقی ). || آمدن : جهش الی القوم ؛ اتاهم. || آماده و مهیا شدن. ( ذیل اقرب الموارد ): جهش للشوق و الحزن ؛ تهیاء. ( ذیل اقرب از لسان ).

جهش. [ ج َ هَِ ] ( اِمص ) از جستن ، جهیدن. پرش :
سر بجهد چونکه بخواهد شکست
وین جهش امروز در این خاک هست.
نظامی.
|| سرشت و خلقت و طبیعت. ( برهان ) ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). طینت :
چو بر تخت بنشست کرد آفرین
به نیکی جهش بر جهان آفرین.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم 2960 ).
چو آن بدجهش رفت نزدیک شاه
ورا دید با بنده در پیشگاه.
فردوسی.

فرهنگ عمید

۱. جست وخیز، جهیدن.
۲. طبیعت، سرشت، خلقت: چون آن بدجهش رفت نزدیک شاه / ورا دید با بند در پیشگاه (فردوسی۴: ۸/۳۶۱ حاشیه ).
۳. (زیست شناسی ) تغییر ناگهانی که در صفات و خصایص جانور یا گیاه رخ می دهد، موتاسیون: جهش ژنتیکی.

دانشنامه عمومی

جهش (به فرانسوی: Mutation، موتاسیون)(به انگلیسی: Mutation، میوتیشن) یک تغییر ژنتیکی است که صفات زیستی بعضی از افراد یک گونه را تغییر می دهد. به عبارت دقیق تر، جهش ها تغییراتی در توالی دی ان ای هستند. جهش ها می توانند در هر ناحیه ای از دی ان ای رخ دهند.
Biologie moléculaire de la cellule by Lodish, Berk, Matsudaira et al. , Publisher: De Boeck & Larcier, chapitre 10: La structure moléculaire des gènes et des chromosomes, page ۴۲۴، ۳ème édition, ۲۰۰۵
در هر یک از فعالیت های سلولی نظیر فرایندهای همانندسازی، رونویسی، ترجمه، ترکیب مجدد یا نوترکیبی کروموزوم ها و بروز و ظهور اطلاعات ژنتیکی احتمال خطا و اشتباه وجود دارد.
در موارد نادر ممکن است تغییر خود به خودی در قسمتی از DNA رخ دهد. این تغییر که جهش نامیده می شود، ممکن است تغییر در رمز ایجاد نموده و به تولید یک پروتئین ناقص منجر شود. گاهی نتیجهٔ خالص به صورت تغییری در ظاهر فرد یا تغییری در یک شاخص قابل اندازه گیری موجود زنده، به نام ویژگی یا صفت مشاهده می گردد. طی فرایند جهش، یک ژن ممکن است به دو یا چند شکل متفاوت به نام الل تغییر یابد.
می توان جهش ها را بسته به این که چه تأثیری بر فنوتیپ موجود زنده وارد می کنند، به سه دسته تقسیم نمود:

دانشنامه آزاد فارسی

جَهِش (mutation)
در زیست شناسی، هرگونه تغییر در ژن ها، براثر تغییر در مادۀ وراثتی موجودات زنده (دی اِن اِی). این تغییر ممکن است در ژن یا در بخش هایی از کروموزوم ها صورت گیرد. در فرآیند همانندسازی دی اِن ای ، که پیش از تقسیم یاخته ای رخ می دهد، دو رشتۀ دی اِن اِی از هم باز می شود و رشته های جدید دربرابر رشته های قدیمی ساخته می شوند. به سبب نحوۀ ویژه جفت شدن بازها، اطلاعات وراثتی دقیقاً دو برابر می شوند. با این حال، به ندرت اشتباهی رخ می دهد و توالی بازها تغییر می کند. اگر چنین تغییری صورت گیرد، توالی اسیدهای آمینه در پروتئین تغییر می کند و این امر مادۀ خام تکامل است. پیامدهای جهش متفاوت اند. به علت تکرار رمز ژنتیکی، بسیاری از جهش ها هیچ اثری بر عملکرد دی اِن اِی، که ساختار پروتئین ها را تعیین می کنند، ندارند. براثر جهش، ممکن است یک پروتئین تولید نشود یا تولید بشود ولی عملکردی غیرطبیعی داشته باشد یا کاملاً فعال باشد. برخی جهش های نادر عملکرد موجود زنده را بهبود می بخشند و بنابراین با انتخاب طبیعی۱ برگزیده می شوند. میزان جهش براثر مواد شیمیایی خاص و پرتوهای یوننده۲ افزایش می یابد. جهش های معمول با حذف یا اضافه شدن یک باز (از واحدهای شیمیایی دی اِن اِی) صورت می گیرند و جهش های نقطه ای۳ نامیده می شوند. جهش های بزرگ تر شامل حذف قطعه ای از دی اِن اِی یا وارونگی آن روی همان دی اِن اِی اند. همۀ جهش ها بر موجود زنده اثر نمی گذارند، زیرا اطلاعات ژنتیکی مکرری وجود دارد که در صورت حذف یک باز، آن را جبران می کنند. اگر جهش دی اِن اِی در فرآیند ترجمه به پروتئین هم «ترجمه شود»، ممکن است در محل های غیر فعال پروتئین قرار گیرد و هیچ اثر آشکاری در ساختار یا عملکرد موجود زنده نشان داده نشود. چنین تغییری جهش خنثی۴ نام دارد. این گونه جهش ها ممکن است به مرور در موجودات زنده جمع شوند و در مطالعات ساعت مولکولی۵ اهمیت دارند. برخی جهش ها بر ژن هایی اثر می گذارند که در تولید پروتئین یا ایجاد بخش های فعال آن نقش دارند و غالباً چنین جهش هایی اثری مرگبار دارند.Natural SelectionPoint MutationsNeutral mutationMolecular Clock

فرهنگستان زبان و ادب

{mutation} [زیست شناسی] تغییر ماندگار در مادۀ ژنی
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید جهش

پیشنهاد کاربران

جعفریا همه شیرن

به معنای برترازحالت تناوب

پرش

جهش MUTATION :[اصطلاح جامعه شناسی] یک فرایند تغییر ژنتیکی تصادفی که تغییری در ویژگیهای فیزیکی حیوان یا گیاه به وجود می آورد. اکثریت عظیم جهش ها در جریان تکامل به هیچ جا منتهی نمی شوند. یعنی ارگانیسمهای جهش یافته نمی توانند باقی بمانند. اما در موارد بسیار اندکی، جهش ویژگیهایی تولید می کند که رشد انواع جدیدی را امکان پذیر می سازند.
منبع https://rasekhoon. net


جستن


پیش رفت

جَهِش و پَرِش مترادف نیستند، و به جای هم نباید نوشته و یا گفته شوند. آدم پرش نمیکند، فقط پرنده پرش میکند. آدم جهش میکند. پس نگویید از روی فلان چیز پریدم. بگویید از روی فلان چیز جهیدم یا جَستم.


کلمات دیگر: