کلمه جو
صفحه اصلی

بایر


مترادف بایر : کویر، لم یزرع، موات، نامزروع، هامون، خراب، نامسکون، ویران، ویرانه

متضاد بایر : آباد، دایر، معمور

برابر پارسی : ناکشته، زمین کشت نشده

فارسی به انگلیسی

unutilized, uncultivated, arid, barren, gaunt, infertile, stark, undeveloped, waste, wild

unutilized


arid, barren, gaunt, infertile, stark, undeveloped, waste, wild


فارسی به عربی

قاحل , معقم

مترادف و متضاد

sterile (صفت)
عقیم، بایر، نازا، سترون، بی بار، بی حصل

arid (صفت)
خشک، بی روح، بایر، بی لطافت، بی مزه

incult (صفت)
ناهنجار، بایر، زمخت، کشت نشده، نتراشیده

اسم ≠ آباد، دایر، معمور


کویر، لم‌یزرع، موات، نامزروع، هامون


خراب، نامسکون، ویران، ویرانه


۱. کویر، لمیزرع، موات، نامزروع، هامون
۲. خراب، نامسکون، ویران، ویرانه ≠ آباد، دایر، معمور


فرهنگ فارسی

بایر، ویران، خراب ، فاسد، زمینی که در، آن زراعت نکنند، مقابل دائر، بائر
( اسم صفت ) خراب لم یزرع ( زمین ) مقابل دایر .

( اسم صفت ) خراب لم یزرع ( زمین ) مقابل دایر .

فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . بائر ] (ص . ) خراب ، لم یزرع .

لغت نامه دهخدا

بایر. [ ی ِ ] ( ع ، ص ) زمین خراب نامزروع. ( از منتهی الارب ). بائرة یا بائر.مقابل آباد. مقابل دایر. لم یزرع. غیر مزروع. نامزروع و تأنیث آن بائرة است. ( آنندراج ). زمین خراب. ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). ویران. بی بنا. بی زرع و کشت. خاک مرده. ناآباد. غیر ذی زرع. زمین ناکشته که به زرع و درختکاری آباد نشده باشد. ج ، بور. ( از اقرب الموارد ). زمین ویران : طاهر نصرآبادی در احوال میرزا ابوالحسن نواده میرابولمعالی نوشته که میرابوالمعالی در خدمت شاه عباس ماضی کمال اعتبار داشت ،رقمی به او عنایت کرده بود که هر زمین بایری که در آن ولایت باشد آبادان کند جهت خود، چنانچه شصت ودو تومان از مال او به سیورغال مقرر بوده. ( از آنندراج ).
لگد کنند و چرند آنچه گندم و سبزه است
چنانکه دایر و بایر شود همه یکسان.
ظهیرالدوله صفا.
|| هلاک شده. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ).
- رجل حائر و بائر ؛ مرد سرگشته و خودرأی. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مرد گمراه سرگشته که به هیچ چیز توجه نکند و از راه راست پیروی نکند و مطیع راهنمایی نشود. و کلمه بائر اتباع حائر است. ( از اقرب الموارد ).

بائر. [ ءِ ] ( ع ص ) از بوار، مقابل دایر. فاسد. بی حیز. متروک. || زمین بائر؛زمین خراب و نامزروع. در عربی : بائرة؛ زمین خراب نامزروع. ( منتهی الارب ). || رجل ٌ حائر بائر؛ مرد سرگشته خودرای. ( منتهی الارب ). || چاه کننده. || آتشدان کننده. ( از منتهی الارب ). || پنهان کننده ، نگاهدارنده چیزی تا بوقت حاجت بکار آید. || نیکی اندوزنده. ( از منتهی الارب ). || هلاک شده. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). ج ، بُور، بَوْر. ( منتهی الارب ). || هالک. هلاک شده. ( منتهی الارب ). || کاسد.

فرهنگ عمید

۱. ویران، خراب.
۲. فاسد.
۳. زمینی که در آن زراعت نکنند.

دانشنامه عمومی

خشک یا بایر ویژگی سرزمین و منطقه ای است که بر اثر نبود آب یا کمبود بارندگی امکان حیات گیاهی و جانوری در آن از بین رفته باشد. این اصطلاح معمولاً به آب وهوا یا به ناحیه ای اطلاق می شود که متوسط سالیانه باران آن کمتر از ۲۵۰ میلی متر باشد. بیشتر مساحت کرهٔ زمین خشک محسوب می شود. این محدوده شامل بیابان های گرم و خشک و مناطقی می شود که ریزش های جوی در آن پایین بوده یا سطح تبخیر آب بسیار بالا می باشد. علی رغم اینکه اصطلاح منطقه بایر بیشتر برای مناطق خشک اطلاق می شود، از دیدگاه اقلیم شناسی مناطقی که در اثر سرمای بسیار شدید فاقد پوشش گیاهی بوده نیز بایر معرفی می شوند. مانند قطب شمال و جنوب.
اقلیم بیابانی
خشک سالی
رطوبت نسبی
فشار بخار
http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Arid&oldid=506321504

دانشنامه آزاد فارسی

--Aeen (بحث) ‏۱۲ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۷ (UTC)بایِر
شرکت آلمانی تولید کنندۀ محصولات شیمیایی، سازندۀ آسپیرین، لاستیک مصنوعی، حشره کش و محصولات دیگر. بایر در ۱۸۶۳ در شهر بارمن(ووپرتالکنونی) بنیان گذارده شد، ولی از ۱۸۹۶ مقرّ آن ویسدورف (لورکوزنکنونی) بود. این شرکت، با تولید آسپیرین که کاشف آن فلیکس هافمن بود و با به بازار آوردن لاستیک مصنوعی در ۱۹۱۰ شهرت بسیار پیدا کرد. بعد از جنگ جهانی دوم، دولت ایالات متحد کلّ دارایی های بایر در امریکا ازجمله نام های «بایر» و «آسپیرین» را مصادره کرد و به مزایده گذاشت. آلمانی ها سرانجام در ۱۹۹۴ با بازخرید شرکت از اسمیت کلاین بیچم کنترل شرکت را به دست آوردند. در دوران نازی ها، بایر کنترل شرکت های شیمیایی سرزمین های اشغالی آلمان را در دست گرفت و با بهره گیری از کارگران اسیر و برده، به تولید گاز زیکلون ـ بدست زد که توسط نازی ها به کار گرفته شد. در ۱۹۴۷، تعدادی از مدیران و کارکنان به جرم ارتکاب جنایات جنگی محکوم شدند؛ درنتیجه، بایر تا ۱۹۵۲ در کنترل نیروهای اشغال گر متفقین باقی ماند. بایر در همین سال با نام فاربن فابریکن بایردوباره شروع به کار کرد و نام جدید را از ۱۹۷۲ به کار گرفت. این شرکت، در حال حاضر شعبات و واحدهایی در بسیاری کشورها ایجاد کرده است. شرکت آگفا ـ گورتاز شعبات بایر، تولید کنندۀ فیلم های رنگی و مونوکروم است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بایر زمین خراب و غیر آباد را گویند.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۳.
...

جدول کلمات

ویران, فساد, خراب, زمینی که در آن زراعت نکنند

پیشنهاد کاربران

بایر زمین ناهموار را گویند

قبلا کشت و زرع میشوه اما الان نه !!!

خشک، بی بار

لم یزرع

"بایر " یک ترکیب ترکی است که در اصل یک واژه نمی باشد بلکه یک ترکیب می باشد که از دو واژه ترکی تشکیل شده است و اصل آن " oba yer" می باشد :
۱ - oba = که معنی خانه ، مسکن ، منزلگاه ، محل سکونت و. . . می باشد
۲ - yer = که به معنی زمین می باشد

که در مجموع"oba yer" به زمین مسکونی یا زمین غیر کشاورزی و لم یزرع ، زمین های خارج و بیرونی واقع شده در حومه مناطق زراعی یا مراتع دام که بیشتر مناسب ساختن خانه و ایجاد سکونت گاه می باشد ، گفته می شود .
" obayer " با از دست دادن o به شکل " bayer " یا "bayır " در آمده و با معنی زمین لم یزرع ، کویر و . . . به شکل " بایر" وارد فارسی شده است و مورد استفاده قرار گرفته است .

نمونه دیگر " obalık" یا " اوبالئق" می باشد که به معنی منطقه مسکونی ، سکونت گاه و. . . می باشد که با از دست o به شکل " بالئق" در آمده که برای اشاره به منطقه ایل نشین مورد استفاده قرار می گرفته.
حتی کلمه " بالکان" نیز از ترکیب "اوبالئک هان " به معنی خان یا اداره کننده منطقه ایل نشین گرفته شده است .

امروزه "بایر" در ترکی همچنین به معنی بیرون و خارج نیز به کار می رود .
همان طور که واژه " چول" به معنی بیابان ، صحرا و. . . می باشد ولی در عین حال برای اشاره به بیرون و خارج نیز به کار می رود.

یعنی شیطان یا جن
برگرفته از کتاب کلید گمشده سلمان به قلم آلیسترکروکی


کلمات دیگر: