کلمه جو
صفحه اصلی

تجربه گر


برابر پارسی : کارآزما، کارآموز

فرهنگ فارسی

حالت معنایی موضوعی که رویدادی را ازنظر روان‌شناختی و حسی تجربه می‌کند


فرهنگ فارسی ساره

کازآزما


فرهنگستان زبان و ادب

{experiencer} [زبان شناسی] حالت معنایی موضوعی که رویدادی را ازنظر روان شناختی و حسی تجربه می کند


کلمات دیگر: