کلمه جو
صفحه اصلی

پس انداز


مترادف پس انداز : اندوخته، پس افت، پس افکند، ذخیره، صرفه جویی

فارسی به انگلیسی

saving, savings, store

savings


savings, store


فارسی به عربی

احتیاط ، اِدّخاری

مترادف و متضاد

saving (اسم)
نجارت دهنده، پس انداز

اندوخته، پس‌افت، پس‌افکند، ذخیره، صرفه‌جویی


فرهنگ فارسی

۱- پس افت . ۲- پول صرفه جویی در هزینه. یا پس انداز کردن . ذخیره کردن . یا صندوق پس انداز . حسابی مخصوص در بانکها که در آنجا پولهای حاصل از پس انداز را در دفترهای حاصل از پس انداز را در دفترهای مخصوص بحساب میگذارند .

فرهنگ معین

(پَ اَ ) (اِ. ) ذخیره ، اندوخته .

لغت نامه دهخدا

پس انداز. [ پ َ اَ ] ( ن مف مرکب )ذُخر. ذخیره. پس افکند. پس اوگند. یخنی. نهاده. چیز نهادن کرده. اندوخته. الفغده. دست پس. پس دست. پستائی.
- صندوق پس انداز ؛ صندوقی که در آن نقد حاصل از صرفه جوئی در خرج نهند.

فرهنگ عمید

۱. پس افکند، پس افکنده، اندوخته، ذخیره.
۲. (اقتصاد ) پولی که از صرفه جویی در هزینه برای روز مبادا ذخیره کنند.

دانشنامه عمومی

پس انداز ذخیره دارایی (پول، غذا و …) را برای زمان احتیاج می گویند.
شغل
حقوق (دستمزد)
امور مالی شخصی
برنامه ریزی مالی
دپو
نقدینگی
صرفه جویی و پس انداز کردن جزء برنامه های اقتصادی خانواده های خوشبخت است. پس انداز پول می تواند روزی به سرمایه گذاری آن منجر شود. از طرف دیگر، همچنین افراد سالخورده به میزان زیادی از پس اندازها و اندوخته های خود برای گذران بقیه سال های زندگی شان استفاده می کنند. همچنین عامل کم شدن میزان تمایل افراد به پس انداز در کشورهای دارای جمعیت سالخورده منجر به بروز نگرانی هایی نیز می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

پس انداز (savings)
درآمد خرج نشده، پس از کسر مالیات که به صورت سپرده های بانکی یا سایر طرح های مالی کنار گذاشته می شود؛ این طرح های مالی به پس انداز کنندگان بهره می پردازند. در اقتصاد، بین سرمایه گذاری، که متضمن خرید کالاهای سرمایه ای (از قبیل خرید خانه) است و پس انداز (که در آن کالاهای سرمایه ای مستقیماً خریداری نمی شوند؛ مثل خرید سهام به منزلۀ راهی برای کسب درآمد) فرق گذاشته می شود. نرخ پس انداز به عوامل بسیاری، ازقبیل نرخ های بهره، نرخ های تورم، نرخ های بی کاری و انتظارات در مورد درآمدهای آینده، بستگی دارد.

گویش مازنی

از انواع بازی های بومی که با توپ انجام شود


/pasendaaz/ از انواع بازی های بومی که با توپ انجام شود

واژه نامه بختیاریکا

پس ونی؛ پَسِوِ؛ نهاده

جدول کلمات

اندوخته

پیشنهاد کاربران

رزرو

اندوخته ، ذخیره، رزرو، پس افت، پس افکند، صرفه جویی


کلمات دیگر: