کلمه جو
صفحه اصلی

پشتاره


مترادف پشتاره : خورجین، کوله بار

فارسی به انگلیسی

brace, prop, stay

مترادف و متضاد

خورجین، کوله‌بار


فرهنگ فارسی

پشتواره
۱- ( اسم ) پشتواره ۲- ( صفت ) پشتیبان

فرهنگ معین

(پُ رَ ) (اِ. ) نک پشتواره .

لغت نامه دهخدا

پشتاره. [ پ ُ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) مخفف پشتواره است و آن مقداری باشد از هر چیز که به پشت توان برداشت. ( برهان قاطع ). پشتوار. ( فرهنگ شعوری ). پشت باره. کوله بار. بسته که به پشت توان کشید. بار. حمل : اِبالةو اُبالة؛ پشتاره کلان از هیزم. بُله ؛پشتاره ای کلان از هیزم. ضبرالکتب ؛ پشتاره کرد و یک جای کرد کتابها را. ( منتهی الارب ). || پشتیبان. پشتیوان.

فرهنگ عمید

پشتواره#NAME?


= پشتواره


کلمات دیگر: