کلمه جو
صفحه اصلی

پماد


مترادف پماد : ضماد، مرهم

برابر پارسی : زفتَک

فارسی به انگلیسی

embrocation, ointment, pomade, unguent


pomade, pomatum, ointment, embrocation, unguent

مترادف و متضاد

ضماد، مرهم


ointment (اسم)
مرهم، روغن، پماد

pomade (اسم)
پماد، روغن سر، عطر مخصوص پماد موی سر

فرهنگ فارسی

مرهم، روغن، روغن غلیظبرای مالیدن روی زخم گذارند
( اسم ) محصولات دارویی نرم که با مواد روغنی و نرم بی تفاوت و خنثی نظیر آکسونژ وازلین لانولین پیه و روغن زیتون خلوط کننده جهت استعمال خارجی مورد استفاده قرار میگیرد مانند پماد اکسید و زنگ یا پماد اکسیدژون دومر کور .

فرهنگ معین

(پُ ) [ فر . ] (اِ. ) مادة دارویی نرم که جهت استعمال خارجی مورد استفاده قرار می گیرد.

لغت نامه دهخدا

پماد. [ پ ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) ترکیبی نرم از اختلاط اجسام چرب و عطری و داروها برای معالجه مو و بشره. مروخ.

فرهنگ عمید

مادۀ دارویی نرمی که با داروهای مختلف و بعضی روغن ها، نظیر وازلین، لانولین، پیه، و روغن زیتون برای مالیدن روی زخم یا ورم درست کنند.

دانشنامه عمومی

پماد (به انگلیسی: Ointment) نوع نیمه جامد شکل دارویی است که در درجه حرارت بدن انسان یا حیوان نرم می شود. پماد روی پوست سالم یا غیر سالم را می پوشاند.

جدول کلمات

مرهم

پیشنهاد کاربران

پُمادیدن روی چیزی/کسی.
مَرهَمیدن روی چیزی/کسی.


کلمات دیگر: