کلمه جو
صفحه اصلی

پراز


مترادف پراز : ( پرآز ) آزمند، آزور، حریص، طماع، طمعکار

متضاد پراز : ( پرآز ) قانع

فارسی به انگلیسی

fraught


acious _, all, lousy

فرهنگ فارسی

دوالی که چوب را بگردن گاو ورزه استوار کند

لغت نامه دهخدا

پراز. [ پ ُ ] ( اِ ) دوالی که چوب را بگردن گاو ورزه استوار کند. ( شعوری ).

گویش مازنی

/peraaz/ بلندی – دارای ارتفاع & تکیه داده - افراشته ۳ایستاده

بلندی – دارای ارتفاع


۱تکیه داده ۲افراشته ۳ایستاده



کلمات دیگر: