کلمه جو
صفحه اصلی

چین خورده

فارسی به انگلیسی

wrinkled, puckered, rugose


مترادف و متضاد

wrinkled (صفت)
چین دار، پرچین، چین خورده

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - چین برداشته چروک شده . ۲ - پست و بلند و ناهموار گردیده ( سطح زمین ) .

لغت نامه دهخدا

چین خورده. [ خوَرْ/ خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) با چین. نوردیده و شکن گرفته. متشنج. با نورد.

فرهنگ عمید

چین برداشته، چروک شده، ویژگی هر چیز دارای چین و شکن.


کلمات دیگر: