کنایه از خجلت و شرمساری و شرمندگی
رنگ زردی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رنگ زردی. [ رَ زَ ] ( حامص مرکب ) کنایه از خجلت و شرمساری و شرمندگی :
طمع آرد به مردان رنگ زردی
طمع را سر ببر گر مرد مردی.
طمع آرد به مردان رنگ زردی
طمع را سر ببر گر مرد مردی.
ناصرخسرو.
فرهنگ عمید
۱. زرد بودن رنگ چهره.
۲. [مجاز] شرمندگی: طمع آرد به مردان رنگ زردی / طمع را سر ببر گر مرد مردی (ناصرخسرو: لغت نامه: رنگ زردی ).
۳. (پزشکی ) یرقان، زردی.
۲. [مجاز] شرمندگی: طمع آرد به مردان رنگ زردی / طمع را سر ببر گر مرد مردی (ناصرخسرو: لغت نامه: رنگ زردی ).
۳. (پزشکی ) یرقان، زردی.
کلمات دیگر: