( صفت ) آنکه دارای بارویی محکم و نیرومند است پهلوانان : این قوی بازو بحفظ دولت و دین حزر بازو باد حفظ کردگارت .
قوی بازو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قوی بازو. [ ق َ ] ( ص مرکب ) آنکه دارای بازویی قوی و نیرومند است. پهلوان.
فرهنگ عمید
آن که بازوان نیرومند دارد.
کلمات دیگر: