کلمه جو
صفحه اصلی

گنجوی

فرهنگ فارسی

نظامی .
( صفت ) منسوب به گنجه از مردم گنجه گنجه یی : نظامی گنجوی .
قوامی مطرزی . . .

لغت نامه دهخدا

گنجوی. [ گ َ ج َ ] ( ص نسبی ) منسوب به گنجه. جنزوی. رجوع به گنجه شود.

گنجوی.[ گ َ ج َ ] ( اِخ ) نظامی گنجوی. رجوع به نظامی شود.

گنجوی. [ گ َ ج َ ] ( اِخ ) ( ابوالعلاء... ) رجوع به ابوالعلاء... شود.

گنجوی. [ گ َج َ ] ( اِخ ) قوامی مطرزی... رجوع به قوامی... شود.

گنجوی . [ گ َ ج َ ] (اِخ ) (ابوالعلاء...) رجوع به ابوالعلاء... شود.


گنجوی . [ گ َ ج َ ] (ص نسبی ) منسوب به گنجه . جنزوی . رجوع به گنجه شود.


گنجوی . [ گ َج َ ] (اِخ ) قوامی مطرزی ... رجوع به قوامی ... شود.


گنجوی .[ گ َ ج َ ] (اِخ ) نظامی گنجوی . رجوع به نظامی شود.


فرهنگ عمید

از مردم گنجه: نظامی گنجوی.


کلمات دیگر: