چون رنجور اندکی رنجور کمی رنجور
رنجورگونه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رنجورگونه. [ رَ گو ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) چون رنجور. اندکی رنجور. کمی رنجور. رجوع به رنجور شود : یزید مسلم بن عقبه را بخواند... و گفت ده هزار مرد برگیر و به مدینه شو... و مسلم رنجورگونه بود. یزید گفت ترا اگر از این بیماری خللی و اجلی باشد. ( ترجمه تاریخ طبری ).
فرهنگ عمید
۱. مانند رنجور، بیمارگونه.
۲. اندکی رنجور.
۲. اندکی رنجور.
کلمات دیگر: