( مصدر ) ۱ - ظاهر شدن هویدا گشتن . ۲ - پیدا شدن رائ ی دیگر در امری امری که در خاطر بگذرد که از پیش نگذشته باشد. ۳ - ایجاد را ئیی برای خالق بجز آنچه که قبلا اراد. وی بر آن تعلق گرفته بود.
پلیدی رقیق .
پلیدی رقیق .
بدا. [ ب َ ] (اِ) شرارت و بدکرداری . || سخن زشت . || فحش . || سخن بی ادبانه . (ناظم الاطباء).
بدا. [ ب َ ] (ع اِ) پلیدی رقیق . || پیوند اندام مردم . ج ، اَبداء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آغاز. (ناظم الاطباء).
مسعودسعد (دیوان ص 3).
خاقانی (از فرهنگ شعوری ).
۱. در احکام اسلامی، پدید آمدن رٲی جدید برای خداوند.
۲. پیدا شدن رٲی دیگر در کاری.
کلمهای که هنگام تهدید و ترساندن کسی میگویند: بدا به حالش.