کلمه جو
صفحه اصلی

جولق

فرهنگ فارسی

۱- جولخ جوالق ۲- ( اسم ) دارشیشعان
جولخ است که بافته پشمینه باشد و بفتح اول و کسر ثالث هم گویند .

لغت نامه دهخدا

جولق. [ ج َ / جُو ل َ ] ( اِ ) درختی است خاردار غیر دار شیسعان. ( منتهی الارب ). دار شیشعان. ( فرهنگ فارسی معین ).

جولق. [ ج َ / جُو ل ِ ] ( اِ ) جولَق. ( برهان ) رجوع به جولق و جولخ شود.

جولق. [ ل َ ] ( اِ ) جولخ است که بافته پشمینه باشد، و بفتح اول و کسر ثالث هم گویند. ( برهان ). رجوع به جولخ و جوالق شود.

جولق . [ ج َ / جُو ل َ ] (اِ) درختی است خاردار غیر دار شیسعان . (منتهی الارب ). دار شیشعان . (فرهنگ فارسی معین ).


جولق . [ ج َ / جُو ل ِ ] (اِ) جولَق . (برهان ) رجوع به جولق و جولخ شود.


جولق . [ ل َ ] (اِ) جولخ است که بافته ٔ پشمینه باشد، و بفتح اول و کسر ثالث هم گویند. (برهان ). رجوع به جولخ و جوالق شود.


فرهنگ عمید

۱. پارچۀ پشمی خشن که از آن خرجین و جوال درست می کردند.
۲. جامۀ پشمی خشن که درویشان و قلندران بر تن می کردند.

پیشنهاد کاربران

درویش و فقیری


کلمات دیگر: