کلمه جو
صفحه اصلی

عیدگاه

فرهنگ فارسی

محله ایست قدیمی در مشهد که آنرا سر شور هم نامند

لغت نامه دهخدا

عیدگاه. ( اِ مرکب ) نمازگاه عید. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). محلی در بیرون شهر که در آنجا نماز عید فطرگذارند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). عیدگه :
دو گیتی عیدگاه آفتابش
شهید غمزه حاضرجوابش.
حکیم زلالی ( از آنندراج ).
|| محلی دربیرون هر شهر ( از شهرهای اسلامی ) که در آنجا شتر نحرکنند و قربان کنند به روز گوسفندکشان. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ).

عیدگاه. ( اِخ ) محله ای است قدیمی در مشهد که آن را سرشور هم نامند.

عیدگاه . (اِ مرکب ) نمازگاه عید. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محلی در بیرون شهر که در آنجا نماز عید فطرگذارند. (یادداشت مرحوم دهخدا). عیدگه :
دو گیتی عیدگاه آفتابش
شهید غمزه ٔ حاضرجوابش .

حکیم زلالی (از آنندراج ).


|| محلی دربیرون هر شهر (از شهرهای اسلامی ) که در آنجا شتر نحرکنند و قربان کنند به روز گوسفندکشان . (از یادداشت مرحوم دهخدا).

عیدگاه . (اِخ ) محله ای است قدیمی در مشهد که آن را سرشور هم نامند.


فرهنگ عمید

محلی که روز عید در آنجا نماز عید می خوانند یا مراسم عید را برگزار می کنند.

دانشنامه عمومی

عیدگاه نام مکانی دوربسته با سقف باز است، که در خارج شهر بر پا می شود. این ابنیه در شبه قاره هند رایج ترند. از این محل برای نمازهای عید (عید قربان و فطر) استفاده می کنند.
عید فطر
عید قربان

دانشنامه آزاد فارسی

محله ای قدیمی در جنوب شرقی مشهد بود و یکی از دروازه های شهر به نام طرق در این محله قرار داشت. احتمالاً به سبب برگزارشدن مراسمی در عیدهای مذهبی به این نام شهرت یافته بود. بعضی معتقد بودند چون در حملۀ ازبک ها به خراسان، در دورۀ صفوی، مردم این محله قتل عام شده بودند به این نام خوانده می شد. مصلّای شهر که تنها ایوان کاشی کاری شدۀ بلند و زیبا و کتیبه ای به تاریخ ۱۰۸۷ق از آن باقی مانده، در این محله بود. بخشی از عیدگاه، یهودی نشین و به محلۀ جهودها معروف بود. ساکنان آن کاسب و پیشه ور بودند و چندین کارگاه شال بافی در آن دایر بود. از قسمت های آن تکیۀ بکتاشی ها و مدرسه و یک گورستان بود.


کلمات دیگر: