( صفت ) سخت صعب .
دژوار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دژوار. [ دُژْ ] ( ص مرکب ) دشوار. دشخوار. مشکل. صعب. سخت. و رجوع به دشوار شود.
- دژوارحالی ؛ دشوارحالی. تنگدستی. بی نوایی. و رجوع به دشوارحالی شود.
- دژوارحالی ؛ دشوارحالی. تنگدستی. بی نوایی. و رجوع به دشوارحالی شود.
فرهنگ عمید
= دشوار
دشوار#NAME?
کلمات دیگر: