کلمه جو
صفحه اصلی

کشانی

فرهنگ فارسی

شهری بود در سغد سمرقند ومنسوب بدان [ کشانی ] است
( صفت ) منسوب به کشان توضیح : در شاهنامه بصورت اسم آمده : ( کشانی هم اندر زمان جان بداد تو گویی که هرگز ز مادر نزاد ) .

لغت نامه دهخدا

کشانی. [ ک َ / ک ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به کشان یا کشانیه و آن شهری بوده است از بلاد سغد سمرقند و در شمال وادی سند قرار داشته و میان آن و سمرقند دوازده فرسنگ بوده است. ( از ترجمه فتوح البلدان محمد ابراهیم آیتی ص 69 ). منسوب به ولایت کشان. ( ناظم الاطباء ) :
زمین کشانی و ترکان و چین
ترا باشد آن همچو ایران زمین.
دقیقی.
سپه دید چندان که دریای روم
از ایشان نمودی چویک مهره موم
کشانی و سکنی و وهری سپاه
دگرگونه جوشن دگرگون کلاه.
فردوسی.
ز سغد و کشانی سپه برگرفت
جهانی بدو مانده اندر شگفت.
فردوسی.
در خاطر چنین می آید که حضرت ایشان کشانی اند وقت صبح بودکه به کشانی رسیدند. ( انیس الطالبین ص 153 ). رجوع به کشاندن شود.

فرهنگ عمید

از مردم کشان: کشانی هم اندر زمان جان بداد / چنان شد که گفتی ز مادر نزاد (فردوسی: ۳/۱۸۵ ).
جذابیت، گیرایی، کشش.

جذابیت؛ گیرایی؛ کشش.


از مردم کشان: ◻︎ کشانی هم اندر زمان جان بداد / چنان شد که گفتی ز مادر نزاد (فردوسی: ۳/۱۸۵).


پیشنهاد کاربران

جنگ


کشانی : اهالی روستای کشانک واقع در شهرستان مانه و سملقان در استان خراسان شمالی که از لهجه کرمانجی زبان کردی برخوردار بوده ،
در گویش محلی به این روستا کشان و در نقشه سیاسی کشور به نام کشانک و اهالی این روستا منسوب به کشانی میباشند
همچنین در استان سیستان و بلوچستان اطراف زابل نیز مکانی به نام کاشانی می باشد که اهالی این محل نیز به نام کاشانی و بعضا کشانی میباشند که بعنوان فامیل کشانی برای اهالی این محل در شناسنامه هایشان درج می باشد

در خصوص وجود مکانی به نام کاشانی در اطراف زابل عذر می خواهم چنین مکانی وجود ندارد
اما فامیل کاشانی و کشانی منسوب به یک طایفه در سیستان و بلوچستان موجود میباشد

اقای مهماندوست کشانی همان کیانی ها هستند.
دراصل شاهزادگان ایرانی از نسل یعقوب لیث صفاری، خسروپرویزولهراسب وگشتاسب و کیخسرو
در سیستان وبلوچستان زندگی میکنند
همچنین عده ای از اینها در فارس خراسان لاهیجان چهارمحال بختیاری و. . . موجودند.

یکی از پهلوانان ایرانی

کوشان، یکی از سرزمین های شمال شرق ایران



کلمات دیگر: