کلمه جو
صفحه اصلی

روتازگی

فرهنگ فارسی

تازه رویی خوشرویی گشاده رویی

لغت نامه دهخدا

روتازگی. [ زَ / زِ ] ( حامص مرکب ) تازه رویی.( آنندراج ). خوشرویی. گشاده رویی. بشاشت :
به روتازگی گفت شه را سلام
شهش داد پاسخ بعذر تمام.
میرخسرو ( از آنندراج ).
و رجوع به تازه رویی شود.

فرهنگ عمید

تازه رویی، گشاده رویی.


کلمات دیگر: