by nature
فطره
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
زکات فطر، زکات بدن، فطریه که روزعیدفطربایدداده شود
از روی فطرت چنانکه مقتضای طبع و سرشت است : فطره جانی نیست .
فطرتا . از روی سرشت و خلقت . از روی فطرت و طبیعت .
از روی فطرت چنانکه مقتضای طبع و سرشت است : فطره جانی نیست .
فطرتا . از روی سرشت و خلقت . از روی فطرت و طبیعت .
لغت نامه دهخدا
فطرة. [ ف ِ رَ ] (ع اِمص ) آفرینش . (ترجمان القرآن جرجانی ). || (اِ) سرشت که بچه بر آن آفریده در رحم . (منتهی الارب ). الجبلة المتهیئه لقبول الدین . (تعریفات ). || دین . (منتهی الارب ). || صدقه ٔ فطر. (ناظم الاطباء). آنچه برای سلامت تن در آغاز ماه شوال پس از روزه ٔ رمضان به فقیران دهند. زکات فطر. فطریه :
توانگران را وقف است و نذر و مهمانی
زکات و فطرة و اعتاق و هدی و قربانی .
رجوع به فطریة شود.
توانگران را وقف است و نذر و مهمانی
زکات و فطرة و اعتاق و هدی و قربانی .
سعدی .
رجوع به فطریة شود.
فطرة. [ ف ِ رَ تَن ْ ] (ع ق ) فطرتاً. از روی فطرت و طبیعت . از روی سرشت و خلقت . عادتاً. طبعاً.
فرهنگ عمید
= فطریه
فطریه#NAME?
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی فِطْرَةَ: نوعی از خلقت (در بسیاری از آیات ، خلقت را فطر ، و خالق را فاطر نامیده است ، و فطر به معنای پاره کردن است ، گویا خدای تعالی عدم را پاره میکند و موجودات را از شکم آن بیرون میآورد و کلمه فطرت بر وزن فعلت بنای نوع را میرساند یعنی نوعی از خلقت )
ریشه کلمه:
فطر (۲۰ بار)
ریشه کلمه:
فطر (۲۰ بار)
wikialkb: فِطْرَة
کلمات دیگر: