کلمه جو
صفحه اصلی

رودن

فرهنگ فارسی

پیکر تراش فرانسوی (و.پاریس ۱۸۴٠ ف. ۱۹۱۷ م . ) هنرمند رالیست و توانا . آثار مهم او عبارتند از کارد سن پیر و بورژواهای کاله بوسه متفکر دروازه دوزخ بالزاک (متعدد ) هوگو ( متعدد ). مومزه وی در پاریس مشحون از بدایع آثار اوست . ردن با وجود آنکه با استادان پیکر تراش عصر خود ظاهرا مباینت دارد از کارپو و حتی از رود تبعیت کرده و باین ترتیب بقواعد قدیم هنر فرانسه علاقه خود را نشان داده است . تا مدتی کسی باثار وی توجهی نداشت بلکه مورد انتقاد عده ای از منقدان قرار گرفت ولی بعدها کارهای او مورد تحسین و توجه بسیار واقع شد چنانکه پول ویتری مینویسد : (( صنعت ابتکار و قوت کامل و آثار حیات که از مجسمه های کار ردن اغلب نمایانست مردم را بخود جلب مینماید . ) )از جمله آثار اوست : عصر مفرغ رستا خیز.تهور و ذوق حساس این هنرمند با اصول و قواعد وفق نمیداد. آثار وی مجموعه ایست که از تماشای آنها همه کس محفوظ میشود .او سعی میکرد کاملا حرکات و وجنات شخص را مجسم سازد بهمین جهت بظرافت اندام و زیبایی مجسمه توجهی نداشت بلکه میخواست با نمایاندن عضلات منقبض خستگی دماغی و بوسیله وضع چهره شهوات درونی صاحب مجسمه را معلوم و نشان دهد.از سوی دیگر مجسمه های وی رمزی و هر یک نشانه انموذج مطلبی بود . ردن بیشتر متوجه سادگی کار بود و بقدری در این راه افراط میکرد که از بخشی از آثارش که ظاهرا ناتمام بنظر می آمد فکر او کاملا آشکار میشد .
( اسم ) گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود .
مجسمه ساز معروف فرانسوی است

لغت نامه دهخدا

رودن . [ دَ ] (اِ) رودنیاس باشد. و آن گیاهی است که چیز بدان رنگ کنند. (برهان قاطع) (آنندراج ). روناس . (ناظم الاطباء). رودنگ . روغناس . روین . رجوع به رونیاس و روناس و رودنگ شود.


رودن . [ دَ ] (مص ) مرغ یا گوسفند را پس از کشتن از پر و پشم عریان کردن تا برای پختن مهیا باشد. (یادداشت مؤلف ). آورید کردن مرغ و گوسفند و جزآن . (یادداشت مؤلف ). اورود کردن .


رودن . [ رُ دَ ] (اِخ ) مجسمه ساز معروف فرانسوی است (1840 - 1917 م .). وی در پاریس چشم بجهان گشود و از آثار معروف وی مجسمه ٔ اندیشه و در دوزخ را میتوان نام برد.


رودن. [ دَ ] ( مص ) مرغ یا گوسفند را پس از کشتن از پر و پشم عریان کردن تا برای پختن مهیا باشد. ( یادداشت مؤلف ). آورید کردن مرغ و گوسفند و جزآن. ( یادداشت مؤلف ). اورود کردن.

رودن. [ دَ ] ( اِ ) رودنیاس باشد. و آن گیاهی است که چیز بدان رنگ کنند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). روناس. ( ناظم الاطباء ). رودنگ. روغناس. روین. رجوع به رونیاس و روناس و رودنگ شود.

رودن. [ رُ دَ ] ( اِخ ) مجسمه ساز معروف فرانسوی است ( 1840 - 1917 م. ). وی در پاریس چشم بجهان گشود و از آثار معروف وی مجسمه اندیشه و در دوزخ را میتوان نام برد.

فرهنگ عمید

= روناس

روناس#NAME?


دانشنامه عمومی

رودن (بایرن). رودن (به آلمانی: Roden) یک شهر در آلمان است که در ماین-اشپسارت واقع شده است. رودن ۱٬۰۳۸ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای آلمان


کلمات دیگر: