کلمه جو
صفحه اصلی

روح الارواح

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - روان روانها جان جانان ۲ - یکی از گوشه های شور .
اصطلاحی است در موسیقی

لغت نامه دهخدا

روح الارواح.[ حُل ْ اَرْ ] ( ع اِ مرکب ) اصطلاحی است در موسیقی.

فرهنگ عمید

گوشه ای در آواز بیات ترک از ملحقات دستگاه شور.

دانشنامه آزاد فارسی

رَوحُ الأَرواح
(یا: روح الارواحِ فی شَرحِ أَسماءِالمَلِکِ الفَتّاح) نوشتۀ شهاب الدین احمد بن منصور سمعانی، در قرن ۶ق، در عرفان. سمعانی در این کتاب پربرگ و بار، پس از خطبه ای کوتاه در طیّ ۷۴ بند، به تبیین معانی اسماءالله تعالی می پردازد. در غالبِ فصل ها، تنها از یک نام یاد می شود، اما اسماء متقابل ـ همچون القابض الباسط و المعزّ المذّل ـ به همراه هم تفسیر می شوند. نخستین نامِ مندرج در این کتاب، هو و آخرین نام الصبور است. این کتاب ارزشمند و کهن، گذشته از تفسیر صوفیانۀ اسماء الله، شماری از اشعار عربی و فارسی و نیز بعضی اقوال و حکایاتِ مشایخ را در خود جای داده است. از این رو، رَوح الارواح نه فقط کتابی عرفانی، که متنی همانند اندرزنامه ها (ی عرفانی) است. متن کتاب بسیار روان، و ازنظر ادبی قابل بررسی است. تلخیصی از آن نیز تهیه شده است. متن اصلی کتاب به کوشش نجیب مایل هروی به چاپ رسیده است.


کلمات دیگر: