( اسم ) هنگامی از سال که گندم را درو کنند : بموسم گندم درو از آسمان باران آمد پانزده شبانه روز که حوضها لبالب شد .
گندم درو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گندم درو. [ گ َ دُ دِ رَ / رُو ] ( اِ مرکب ) وقتی از سال که گندم را درو کنند. خردادماه یا تیرماه : به موسم گندم درو، از آسمان باران آمد پانزده شبانه روز که حوضها لبالب شد. ( تاریخ طبرستان ).
فرهنگ عمید
هنگامی از سال که گندم را درو کنند.
کلمات دیگر: