کلمه جو
صفحه اصلی

جوع الکلب

فرهنگ فارسی

( اسم ) بیماریی است که چون برکسی عارض شود حرص او برماکولات دم بدم زیاده گردد و هرگز سیر نشود
آنستکه اعضائ سیر و معده گرسنه باشد .

لغت نامه دهخدا

جوع الکلب. [ عُل ْ ک َ ] ( ع اِ مرکب ) جوع کلبی. آنست که اعضاء سیر و معده گرسنه باشد بعکس جوع البقر. علتی که صاحب آن هرچند خورد سیر نشود و اشتداد اشتها و طعام و حرص بر مأکولات همچنان باشد و این مرض را شهوت کلبی نیز گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
چو کاسه بازگشاده دهان بجوع الکلب
چو کوزه پیش نهاده شکم به استسقاء.
خاقانی.
گفت رنجش چیست زخمی خورده است
گفت جوع الکلب زارش کرده است.
مولوی.
مؤلف اقرب الموارد نویسد: جوع الکلبی و جوع البقری مرضی است در معده از التهاب اخلاط مراری که صاحب آن هرگز سیر نگردد و هرگاه سیر شود بی درنگ گرسنه گردد.

فرهنگ عمید

بیماری ای که در اثر ضایعۀ مغزی، مرض قند، یا پسیکوز پیدا می شود و بیمار اشتهای بیش از حد داشته و هرچه غذا می خورد باز احساس گرسنگی می کند، جوع البقر.


کلمات دیگر: