کلمه جو
صفحه اصلی

جواسیس

فرهنگ فارسی

جمع جاسوس
( اسم ) جمع جاسوس

لغت نامه دهخدا

جواسیس. [ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ جاسوس. ( منتهی الارب ). جستجوکننده خبر برای بدی. ( آنندراج ). رجوع به جاسوس شود.

فرهنگ عمید

=جاسوس

جاسوس#NAME?



کلمات دیگر: